خانم هایی که توی دانشگاه ازتون خواستگاری شد و جواب بله دادین،. چقدر طول کشید که اوضاع کار و سربازی شوهرتون درست بشه تا بتونین برین سر خونه زندگیتون؟
دوران عقدتون طولانی شده بود؟
از لحاظ مالی به مشکل برنخوردین؟ هزینه ی مراسم عروسی و خونه را خانواده ی شوهرتون دادن یا خود شوهرتون؟
منظورم ازدواجی هست که قبل عقد ارتباط دوستی نبوده و مدتی هم که برای آشنایی بوده، خانواده ها در جریان بودن.
چه ربطی ب مذهبیا داره؟
من مذهبی هستم همکلاسیمم بهم پیشنهاد ازدواج داد ولی قبول نکردم ..راستش اون موقع ها اصلا حوصله دردسر نداشتم
چه ربط به مذهبی وعیرمذهبی داره مثلا
بخاطر این گفتم مذهبی، چون میخوام ببینم این گروه ازدواج و شروع زندگیو چقدر آسون برگذار میکنن.
قصدم این بوده با سبک زندگی این گروه آشنا بشم.
فقط بهت بگم حواست باشه الان داری بایک فردی ازدواج میکنی که نه کارداره نه چیزی فقط یک مدرک میخادبگیره که همه دارن
شوهردوستم داشت ارشدمیگرفت که باهم عقدکردن دوستم فقط پزارشدمیدادکه شوهرش داشت وبعدم میخاست دکترابگیره
باباپسره یکم خرجشون رادادولی ازپسش برنمیامددیگه گفت یک مبلع ماهیانه میتونم بدم بیشترندارم
درسشون تمام شدوکارپیدانمیکردپسره 2سال بیشتربوددوستم خسته شدبودمیخاس طلاق بگیره ومیگفت من بخاطرمدرکش اشتباه کردم وکارپیدانمیکنه حالاکارپیداکرده وازدواج کردن اماسختش بود
اره مال چندسال پیشه سربازی رانمیدونم
ولی خیلی مشکل پیداکردن
خانواده دخترسرهمه مراسمات وعیدی توقع طلاوکادوداشت پدره پسره هم توان مالیش زیادنبودکم اورد
اخرم دختره میگفت بایدعروسی کنیم خسته شدم وبایدخانه بخری شهرستان بودن باباپسره نمیتونست دختره میگفت من نمیام اجاره همه فامیل خانه ازخودشون دارن خیلی مشکل بوددیگه شنیدم رفتن جنوب کارپیداکردن وازدواج کردن زنشم رفته انجاپیشش
مشکلشون هم ازاینجاشروع شدکه پیش هم بودن دوران عقدبعدطولانی کع شدمادره دختره گفته بدکه نیست همش پیش توه وفکرازدواج نیست براخانه وتحریکش کرددخترشاودعواشون بیشترشددیگه هم پیش هم شبهانمیموندن
