میدونید خانواده شوهرم ازم متنفرن درحدی که بهم تهمت زدن که شوهرم طلاقم بده از کارشون هم تاالان پشیمون نشدن اوایل شوهرم ازشون متنفربودم خب حقم داشت هم بخاطر اون حرفا هم بلایی که سرمن اومد بعد حرفا آرامبخشا از حال رفتنا خونریزی کردنا کابوسایی که تا الان ادامه دارن الان شوهرم خانوادش دیگه اونم دوست ندارن منم میخوام یه کاری کنم بگید درسته یا نه یا اینکه من خرم
دوراز جون😓
چه کاری؟؟
چکار
الان شوهرم خانوادش دیگه‌اونم دوست ندارن
اوایل شوهرم ازشون متنفر بودن
جمله بندیت پر از ابهامه من خوب متوجه نشدم‌عزیز
لایگ
ببخشید شوهرم ازشون متنفربود خو فقط خواستن از دل شوهزم دربیارن منو هیچ حساب نکردن بعد الان دیدن شوهرم محلشون نداد موفق به طلاق من نشدن از اونم دست کشیدن
خب حالا تو میخوای چیکار کنی؟
میخوام برم دعای محبت بگیرم اخه شوهزم الان داره غصه میخوره همش میگه انگار من بچشون نیستم و فلان خیلی تنها جز من هیچکیو نداره منم بخدا ازشون در حد مرگ متنفرما ولی دلم نمیاد شوهرمو ابنجور ببینم به نطرتون خرم؟
عزیزم متاسف شدم
ولی تجربه به من ثابت کرده اینجا جای خوبی برای درد دل کردن نیست حقیقتا اینحا زنان علیه زنان خیلی بیداد میکنه
همه اینجوری نیستنا ولی دهن و اعصابت اروم تره اگر مسائل خصوصیتو اینجا نگی فدات شم عزیزم😘
نه ذکر بگو نذر کن ولی دعا نگیر
یعنی بده؟اخه میگن چون محبت گناه نداره چون میخوام محبت توی دل بکارم
واقعا نمیدونم اخه کسیو ندارم باهاش حرف بزنم حس میکنم همه میزنن توسرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
