آقا من دوباره این تاپیک و زدم دفعه ی پیش فکر کنم عنوان رو اشتباه زده بودم ایندفه دیگه انصافا فقط خواهر شوهرایی که دلشون پُره بیان داستان بگن . میخوام بدونم تو دنیا بالاخره یکی پیدا میشه من و درک کنه یا نه 😢
اهوم .یه زن داداش دارم بچش با بچم دنیا اومد.التماسش میکردم بیا بچتو من شیر بدم قبول نمیکرد .انگار منچی بودم میگفت شیر رو روحیه بچه تاثیر داره ! خیلی ناراحتمیشدم. من درد زبادی بخاطر شیر دهی کشیدم و دکتر میگفت بچت نمیتونه همه ی سینه رو خالی کنه .😔
من دلم از زن داداشم بدجور پره چون ناجور اذیت میکنن همشم مامان خاک برسرش یادش میده مامان منم که ساده یاد نداره حرف بزنه جلو منم میترسن حرف بزنن چون میشورمشون پهنشون میکنم رو بند داداشمم خر کردن ازش کار میکشن حالا که داداشم کلی کار داره و داره جون میکنه کاراشو راسو ریست کنه دورشو خالی کردن یه خبر ازش نمیگیرن