ممنون عزیزم از لطف و محبتت
بخاطر حرفهای قشنگ و دلگرم کندت💚
خدا رحمت کنه عزیزات رو ،روحشون شاد
و خدا نگه دار خودت و خونوادت باشه الهی
من امروز صبح کارامو ننوشتم تو تاپیک چون میترسیدم اخر شب به هیچ کدوم نرسیده باشم و بدتر بخوره تو ذوقم ،اما برا شروع راضیم از خودم ،اول اینکه بسته اینترنتم خوشبختانه تموم شد و نگرفتم تا الان تا نرم سراغ گوشی
بعدم چون خیلی کندم ،تصمیم گرفتم یه مدل غذا درست کنم که هم ناهار بشه خورد هم شام پس الویه رو انتخاب کردم اما چند تا موادشو نداشتم ،با اینکه فروشگاه بهمون نزدیکه اکثر روزها حوصله ندارم و با اسنپ سفارش میدم که بی نتی باعث شد بزنم از خونه بیرون ،خریدامو کردم و اومدم خونه ،یه سری ظرف از دیشب مونده بود اما اول غذا رو گذاشتم رو گاز بعد مشغول شستن شدم
که شد ساعت دوازده ظهر ناهارم اماده بود ،اما خونه همچنان نامرتب
پسرم از مدرسه اومد ناهار رو خوردیم
طبق عادت هر روز بعد ناهار یا تو گوشی بودم یا خواب که ،بعد ناهار سریع بلند شدم اول ظرفا رو شستم بعدم گاز رو پاک کردم ،ظرفای اضافی روگذاشتم کابینت ،اوپن خیلی شلوغ بود مرتب کردم تیکه کشبدم
بعد اومدم سراغ پذیرایی هر چی وسط یا رو مبل رو برداشتم گذاشتم سرجاش
بعد اتاق پسرم همین طور ،لباساش که از رو بند جمع کرده بودم ریخته بودم رو تختش و رفتم مرتب کردم ،کتاب و دفتراش
خواستم برم سراغ جارو برقی که گفتم حالا که حسش هست برم سراغ جارو دستی ،که حسابی گوشه موشه ها رو بتونم جارو کنم
از راه رو شروع کردم جارو زدن بعد اشپزخونه بعد اتاق پسرم و در اخر پذیرایی و همه مبل ها رو کشیدم پشتشون رو جارو زدم تیکه کشیدم و در اخرم که جارو تموم شد تیکه کشیدم
اومدم پسرمو ببرم حمام ،گفتم تا تنم داغه بزار حمام هم تمیز کنم بعد ببرمش سریع جوهر نمک و تاید ریختم کف و روشویی و ایینه رو شستم ،در اخرم خودم حمام کردم
شام خوردیم ،ظرفا رو شستم تمام
فقط حیاط افتضاحه همچنان با اتاق خودمون که انشالله بمونه برا فردا