لطف کنید بیاین بگید مشکل از من بود یا نه

| مشاهده متن کامل بحث + 1874 بازدید | 141 پست

دیشب عروسیه برادر شوهرم بود من دو بچه شیرخوار دارم که خب طبیعتا هرجا بخوام برم اذیت میشم من چون بچه هاموتا به حال نبرده بودم عکس بگیرم قرار شد دیشب ببریمشون اتلیه سر ساعت از ارایشگاه اومدمو بچه ها رو که خانوادم اماده کرده بودنو با شوهم بردیم اتلیه شوهر من خیلی خیلی عجله میکنه و یکساعت و نیم قبل از اینکه در تالار باز بشه نق میزد چرا داریم میریم اتلیه خیلی بهم فحش و ناسزا گفت منم گفتم اگه نمیخوای برگرد اخه دخترم خیلی گریه میکرد و نق میزد خلاصه به هر شکلی بود رفتیم و برگشتیم شوهرم بهم گفت تو با خاتوادت نقشه داربد که من نرسم به تالا اخه ما ماشبنمونو فروختیم بابام اینا ماشینشونو یه ماهی بود داده بودن دست ما و و منم واسه ارایشگاه بچه ها رو سپرده بودم به مادر بیچارم بنده خدا خیلی بچه ها اذیتش کرده بودن دیگه زشت بود نریم دنبالشون هرچند وونا خیلی گفتن ما تاکسی میگیریم میایم شما برید .شوهرم خیلی غر زد بهش گفتم خاطره بد نساز از این عرروسی توی ذهنم اخه چرا انقدر زود عصبی میشی باید درک کنی دو بجه شیرخوار داریم اماده کردنشون سخته دیگه عصبی شدن نداره گفت خیلی بد روت کار کرده و .....فحشاش یادم نمیره هر سری که میخوایم بریم عروسی میگه من باید نفر اول اونجا باشم و نق میزنه هرچیم خانوادش یه هفته بود بهش میگفتن زودتر ا ساعت 7 تالار باز نمیشه اصلا متوجه نمیشد و غرشو به من میزد میگفت من درجه یکم منم بهش گفتم خب تو برو من دو تت بچه رو توی سرما زودتر از ساعت 7 نمیارم اخه خانوادا شوهرم گفتن تالار گفته زودتر از 7 نیاین.خلاصه که سر ساعت اونجا بودیم اما شوهرم خیلی اذیتم کردو یه بار اومد بچه رو بزنه از بس بچه الکی توی بغل مادرم گریه کرد.وقتی تالار رفتیم من خیلی رقصیدم و خوشحال بودم اما دلم اروم نمیشد به مادر شوهرم جریانو گفتم گفت وای پدرشم همین کارو با من امشب کرد تا اینجا دلیل ناراحتیه دیشبم مشخصه اما بعدش .....

1397/12/09

07:20

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

هانی41

عضویت: 1395/07/19

تعداد پست: 5126

من دلیل ناراحتیشونو نفهمیدم

1397/12/09

07:45

1 نفر لایک کرده اند ...

خانم_سيبيلو

عضویت: 1397/09/11

تعداد پست: 8482

يني اگ شوهرت شوهر من ميبووود دو شقه ش ميكردم

....‌

1397/12/09

07:45

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

mohana69

عضویت: 1396/05/06

تعداد پست: 12774

زیادی تحویلشون گرفتی واسه همشون جدا جدا توضیح دادی.کاش واسه پسرت کالسکه میبردی من دیدم کسایی که بچه کوچیک دارن.وصاحب مجلسن کالسکه اوردن.بچه رو گذاشتن توش راحت بودن.

1397/12/09

07:46

1 نفر لایک کرده اند ...

شیواجون

عضویت: 1396/08/22

تعداد پست: 40507

به نظرم یکمم بی دست و پا بازی دراوردیا استارتر😂مامانتو باید زودتر میفرستادی جا میگرفت تو سالن برا غذا.بعدم دخترتو یا پسرتو میدادی بغل مامانت.خودت اون یکیو بغل میکردی .بایه بچه تو بغل راحت میشه غذا خورد.یا دخترتو میزاشتی بشینه رو میز .یا پسرتو میزاشتی رو میز... الانم جون خودت و بجه هات سلامت.بیخیال حرف خاندان شوهر

1397/12/09

07:46

2 نفر لایک کرده اند ...