یبار منو خواهرم کوچیک بودیم شاید8یا9ساله
داشتیم تو کوچه بازی میکردیم. کوچمون بن بست بود
یه اقایی همش میومد تو کوچه و میرفت. ماهم بیخیال جلوی در بودیم
یهو اون اقا اومد زیبپ شلوارش رو کشیو پایین و چیزش رو دراورد بهمون نشون داد
هیچ وقت اون لحظه یادمون نرفت. سکته کرده بودیم. داشت میومد جلو که جیغ زدیم و فرار کردیم توی خونه
تا به مادرمون گفتیم. اون ادم بیشعور هم فرار کرد😔😔
نمیدونم جزو تجاوزها حساب میشه یا نه