مامانمون رفت...تو همون زمانی که بیشتر از همیشه بهش وابسته شده بودیم....حالا جاش شده یه سنگ مستطیلی تو وسط بهشت زهرا ....که گاه گاه براش گل میبریم و میشینم و یاد قدیم میکنم....
مامانمون رفت....
نه که به خوابمون نمیاد ،نه اینکه از اول نداشتیم....خدا خواست امتحانمون کنه تا اشک و ترسو بی پناهی مارو ببینه و ...دنیامونو زمستون کنه و تا جون داریم بارون شور روی لبهامون بباره.....
مامانمون رفت ...اما راستشو بخواین عکس مامانهای شمارو یواشکی نگاه میکنیم و یواشکی دوستشون داریم....
روز مادر که میشه،نمیدونیم کجا بریم ،به کی پناه ببریم،سرمونو به کدوم سوراخی فرو کنیم که معلوم نشه غصه داریم ،معلوم نشه حسودیم ،که یواشکی مامانهای شمارو دوست داریم
راستی رفیق جان .....روز مادر، وقتی مادرتو میبوسی و محکم بغلش میکنی ....وقتی اونم جوری فشارت میده که نفست تنگ میشه...لطفا کمی بیشتر تو بغلش بمون ....به جای ما....به جای همه بچه هایی که مامانشونو از دست دادن🌹