2777
2789

بیایـــد همدیگـرو دلدارے بدیم

بگــید وسواستـــون چجـوریه؟؟؟

منم میگم الآن براتــون

دختـرے در مـن ساز امیـدوارے مینوازد...

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

من هم فکری هم تمیزی خونه 😔😔

پیرم کرده😔😔

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

من حامله ام عزیزم خیلی اذیتم از قبل هم این طور بودم الان که بیشتر. 

قبلا هم یک کورتاژ سه ماهه داشتم ولی الان خداروشکر ماه نهم هستم.

نگرانی های مربوط به حاملگی سرجاش، اگه کسی دیر بیاد خونه دلم هزار راه می ره؛ همش فکر می کنم خدای نکرده بچه مریض بشه من چیکار کنم؛ نمی دونم خیلی نگرانم خیلییییییییییییی می دونم بعد زایمان هم بدتر می شم. به خاطر خونریزی ها و کم خونی ها و افسردگی و اینا

سعی کن یه جوری جلوشو بگیری

یکی دیگه از نگرانی هام هم اینه که این مریضی فکری به بچه هم ارث برسه

اینکه هی به حرف های بقیه که قبلا زدن فکر میکنم و حرص میخورم. ناخودآگاه حرفاشون برام تحلیل میشه. شب ها از فکر و خیال خوابم نمیبره. مثلا یه حرف مزخرف یکی هی تو ذهنم تکرار میشه و هربار به اندازه بار اول حرص میخورم.

وسواس فکری بدی دارم.


من تو ارتباط با دیگران همش روابطم زیر ذره بینه مدتها بهش فکر میکنم و اینکه چکاری کنم درسته یا چرا اینکارو نکردم یا منظور فلانی از این کار چی بود ..خیلی تو خونه میمونم😕

منم زانوم خیلی دردمیکنه بخاطر همین موضوع پوست دستو پامم خیلی خشک شده ازبس میشورم و میسابم .

من تا جایی ک بشه انجام میدم نشه هم انقد فک میکنم دیووونه میشم

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792