دیگ بهش هیچی نمیگم. چون هرکاری بکنم بگم بریم شرق میگ ن غرب اینجور آدمیه. فقط میخاد خوارم کنه. خودم میخرم قسطشم میدم. میشم تو خونه کار تو خونگی برمیدارم.
خریدی ام بده مستاجر
خلایق هر چه لایق
مردم زن و شوهر عین کوه پشت همن اونوقت من انگار با دشمنم تو ی خونه ام. الان جاریمم مغازه اجاره کرده کارمیکنه.اون عیب نداره ب من رسید زندانیم کرده. میدونی فقط باید کارخودمو بکنم وقت قسط رسید یهو بگم عه قسطام. ندم ک نمیشه مجبوره قبول کنه برم حتی کنار دست خودش کارکنم بهم حقوق بده. ی راهی پیدامیشه. ولی دارم میسوزم ک بقیه چجوری زندگی میکنن مردهای دیگ انقد چوب لای چرخن اخه؟؟؟؟
مام ی شش ماه اولمون صفر بودیم
من که اصلا خرج کردن و خونه داری بلد نبودم شوهرمم بدتر از من، شوهرمم پول نمیداد خودشم ولخرج انگار دوست دخترش باشم راه به راه کادو و هزار چیز دیگه
بعد فهمیدیم دنیا دست کیه و چخبره
تصمیم گرفتیم مام زرنگ باشیم
اون هیچی نمیخره ولی فقط ادعا داره. از اینک میگه تقصیر توعه بدم میاد ی بار اول ازدواج یکی بهش زنگ زد پیشنهادکاری تو اراک بود شوهرم گفت ماهی 5تومن گیرم میاد. خب میرفت. مگفت تو هم باید بامن بیای گفتم من بذار خونه مامانم. برو حالا خودت. بعدا یفکری میکنیم. نرفت و کار پرید و گفت تقصیر توعه. تو شهرغریب همینجور الکی میخاد منو بکشونه ببره. گیج
[QUOTE=82101788]با صفر نمیشه شهر دیگه رفت[/QUOTتو 35سالگی هیچی نداره فقط قسطای ی وامش از فبل ازدواجمونه و ی موتور ک میگ نصفش مال داداششه.میگفت کاری هست واقعا کاریه. فک میکردم باهاش میتونم زندگی بسازیم ولی همیشه باید خودش سرش بخوره ب سنگ تا بحرف من برسه ولی دفه بعدم همینجوره عبرت نمیگیره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
