من اشپزخونه در حال شستن ظرف
شوهرم : زووووود بیاااا پیشم ، زود باش چای بده ، میوه بیار
وقتی میام پیشش
پاشو بر بخاری اتاق خاب و روشن کن و بشین پیشم
انگار من چن تا دست و پا دارم که همزمان هم پیشش بشینم هم خوراکی بیارم هم بقیه کارارو انجام بدم
البته این دیالوگ نیست