ترخدا تو نامزدی دقت کنید ما عاشق و معشوق بودیم یعنی به غیر از تایمایی ک از دستش در میرفت پرخاش میکرد یا خودشو نشون میداد یا عصبانیتشو انقدر این پسر مهربون به فکر ک جلوی صدنفر خم میشد کفش منو جفت میکرد تو بدترین شرایط نگران راحتی من بود،تو همین عشقولانه بازیا چت خیانتشو خوندم،سر چیزای مسخره ک چرا برام میوه برنداشتی تو مهمونی تو همون مهمونی چشم غره میرفت و با صورتش بهم پرخاش میکرد،یا سر اینک تو مغازه فلان لباسو نگاه کردی رو رگال چراخوشت اومد ،چرا دستمالت افتاد وچیزای مسخره چشماشو گرد میکرد تند تند نفس میزد عصبانی ب حدی ک میگفتم واقعا سر چی این این شکلی داره میکنه!کوچکترین مشکلی ک میخورد دست مامانشو میگرفت میاورد،چتهای خیانتشم ک دیدم...امشب فهمیدم شخصیتش کامل مثل شخصیت رحیم بامداد خمار بوده هم خودش هم مادرش وحشت کردم...شب اخری تو عصبانیت با همون چشماش که تو عصبانیت دریده نگاهم میکرد میگفت منو سگ نکن باید خونه ی مامانم اینا بمونی یعنی مثلا اگر سگ میشد میخواست مثل دختر داستان منو کتک بزنه لگد بزنه بهم؟؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مادر شدن مثه آتو دادن به دنیاست، همیشه استرس داری همیشه نگرانشی .پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙