قسطش که زیاد نیست و درامدش رو داریم درسته سخته اما کلن اهل قسط و چک دادن هست از این بابت خیالم راحته ...
پس ایده آل گران بنظرم
باید منطقی باهاشون صحبت کنی شرایط روز جامعه رو بگی بگی اگه اینو نخریم فردا دو برابر قسط وام مسکن باید وام بگیریم بریم رهن بشینیم. همه از اول خونه بزرگ نداشتن. کم کم بزرگترش مبکنیم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اینارو بخدا خودشم.میدونه الانم دارم همه طلاهامو کهه شتاد درصدش زو خانواده خودم کادو دادند یا خودم دو ...
خونه اي كه الان ميشينيد اجاره ايه؟
شايد كسر شانش ميشه توي خونه كوچيك زندگي كنه
سيصد تومن رو فكر كنم داري متري شش تومن ميخري
اگه مشكلش با خونه كوچيكه ميتونيد منطقه رو تغيير بدين يا خونه سن بالاتر بخريد
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
والا زبونم.مو دراورده دیگه.اخر جیغ زدم.گفتم نداشتی بیخود کردی زن گرفتی منم سه ساله علاف کردی نخور نپ ...
چرا انقدر تند رفتار ميكني دختر!
الان از خونه نداشتن از چه لحاظ اذيتي؟
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
اون داره اجاره ميده ديگه خودش بايد زحمتش رو بيشتر كنه بار مالي رو دوش اونه
شما به نظرم زيادي داري حوص جوش خونه خريدن رو ميخوري انقدر هم لازم نيست نخوري نپوشي و غناعت كني
شما در اندازه اي كه لازم داري خرج كن بذار از مستاجري اذيت كه بشه به فكر خونه خريدن ميوفته
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
چرا انقدر تند رفتار ميكني دختر! الان از خونه نداشتن از چه لحاظ اذيتي؟
از این لحاظ که دو ساله پولمون توی بانک .ماشینمونم فروختیم دادیم رو پول رهن صابخونه.اللن 70تومان رهنه کامله.دوباره هی ده بیست تومان سره هر سال باید بذاریم روی رهنش.تا کی اخه.وقتی میتونم صابخونه بشم چرا التماس صابخونه رو بکنم هی هم.عین کوزت اثاث جمع کنم.اثاث باز کنم از این خونه به اون خونه هی هم اثاثام خراب بشه الان دوبار تاحالا اثاث کشی کردم
اون داره اجاره ميده ديگه خودش بايد زحمتش رو بيشتر كنه بار مالي رو دوش اونه شما به نظرم زيادي ...
اخه عزیزم کسی که خانوادش پشتوانه اش نیستند تازه ازش هم میکنند کسی رو هم نداره ازش هزار تومان قرص کنه بعدم فردا پولش داره بی ارزش میشه ندارم ندارم و بدبختی و سختیش ماله منه نمیفهمم چرا حرف گوش نمیده و ایه ال طلبه
از این لحاظ که دو ساله پولمون توی بانک .ماشینمونم فروختیم دادیم رو پول رهن صابخونه.اللن 70تومان رهنه ...
پس هر طور شده راضيش كن زياد غر زدن رو هر مردي حواب نميده ببين رگ خوابش چيه
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس