سلام به همه
بیاید از ویار های بامزه و باحال دوران بارداریمون بگیم
مثلا من .... از خواهر شوهرم بنده خدا بیخود و بیجهت انقد بدم میومد که وقتی حرف میزد دوس داشتم پاشم برم خرخرشو بجوام یا اون هرچی میگفت من میزدم تو ذوقش😁
یاااااا
من قبل بارداری اصلا چای نمیخوردم ولی تو بارداری در حد اعتیاد عاشق چای شدم . به عشق چای صبا چشامو باز میکنم😋😋😋
من ترکیبی بودم پیتزا با آب مغز🤨
آیس پک با سیرابی😐
از عطر شوهرمتنفر بودم همه میگفتن بوش که خیلی خوبه
هنوزم بدم میاد انداختش دور بااینکه دوستش از دبی اورده بود براش
از بوی نرم کننده لطیفه متنفرم😐
من ک باردار نشدم
ولی مادربزرگم به بوی وایتکس و واکس ویار داشته 😑
یکی بود شیره ابو ک بار میکردی حالش بهم میخورد
خودمم اب دهنمو ک قورت میدم گلاب ب روت بالا میارم البته این اتفاق فقط صب تا ظهر میوفته😑
گاهی از شوهرم بدم میاد.
من از سیب زمینی متنفر شده بودم....
بقران اسمش هم میومد حالم بدمیشد....
ویاره همیشگی من حتی بدون بارداریم رو پدرشوهرمه....توخونه راه هم میره دلم میخواد بکشمش😤😤😤
از نفس شوهرم بدم میاد. قبلا اینطوری نبودم.
من که همه چی دوس داشتم و هر چی میومد تو ذهنم واسش هلاک میشدم😐
احساس میکردم شوهرم بو میده، میگفتم نزدیکم نیا،درحالی که اصلا بو نمیداد بنده خدا😓
بعدا فهمیدم چم بوده
من از ظرفام بدم اومده بود بوی یخچال بوی تخم مرغ😫🤯😂😂😂
