[QUOTE=81747007]یه بار جو گرفتم نزدیک عید به مادرشوعرم گفتم خواستی بگو بیام خونه تکونی کمکت صبح از خواب پاشدم زنگ زد ...[/QUOTE ای مادرشوهر زرنگ😄😄😄
نامزد بودم جاريم نذر شله زرد داشت قرار بود خونه مادرشوهرم بپزن، من دوروز قبل رفتم موندم روزي ك قرار بود نذرشونو ادا كنن مث خرررررررر كار كردم بادوم شكوندم پوست كندم خلال كردم انگشتام تاول زده بود موقع ريختن تو ظرفا مث چي تزيينشون ميكردم
جاريم خودش اصلا نيومد خونش بود بعدش اخر كار پاشد اومد تو مسجد نشست خورد رفت باز من و شوهرم ديگارو شستيم
[QUOTE=81747083]ماه محرم که میشد من و خاهرم مجرد بودیم یکی از فامیلامون هر سال محرم نذری میداد من و خاهرمم بدو بدو م ...[/QUOTEآ😄😄😄
خونه یکی از فامیلامون مهمونی رفته بودیم این بنده خدا دختر نداره بعد شام من ودختر عموم جوگیرشده بودیم رفتیم آشپزخونه تموم ظرفارو دوتایی شستیم 😭😭😭😭😒 تازه دخترعموم اجاق گازشو پاک کردو آخرش آشپزخونشو جارو زد خیلی تو جو بود طفلک😥😥😥 جالب اینکه عروسش دست به سیاه و سفیدم نزد😄😄😓😥
وای من خیلی جو گیرممم 😑😑😑 حالم از این اخلاقم به هم می خوره 😩
بدترین جوگیری هامم مربوط به وقتایی می شه که از کسایی که لیاقت ندارن تعریف بی خود می کنم . یا با آدمای بی خود و حرفکش قاطی می شم و کلی بگو بخند راه میندازم و بعدش مثل سگ پشیمون میشم
ووووای یا خدا ....عصابم خورد شد ....مادر شوهر من یه بار که مهمون ما بودند جاریم اینارم دعوت کردیم البته مادرشوهرم زنگ زد بعد بهم گفت تو هم یه زنگ میزدی .....منم نگاه عاقل اندر سفهی بهش کردم گفتم مگه اون اهل زنگ زدنه که منم زنگ بزنم نمی خواد گفتی یه بار کافیه ....😁😁😁😁😁
حياط خونه پدرشوهرم خيلي بزررررررگه بعد من نامزد بودم رفتم كل حياطشونو جارو كردم شستم🙆 دو سه ساعت طول كشيد كمرم صاف نميشد فشارم افتاده بود خيلي تباه بودم😃
دقيقا همه ي جوگيريام واس دوران نامزديم بود
