داداشم ازدواج کرده طبق رسم اینجا یه بار خانواڊه من خانواده عروس رو کامل دعوت کردن امشبم اونا مارو دعوت کردن حالا شوهر من تو این شهر غریبه هست. خانوما یه ور سفره نشسته بودن اقایون یه ور سفره. از دور دیدم شوهرم فقط سالاد میخوره گفتم شاید گرسنه نیست خیلی وقتا شام نمیخوره. اومدیم خونه رفتم دخترمو بخوابونم اومدم دیدم داره غذا میخوره گفتم چرا شام نخوردی؟ گفت هیچچچی جلوم نبود روم نشد چیزی بخوام. اعصابم خورد شد. حالا شوهر من کلا چیزی بهش بر نمیخوره ولی حس کرده بود چون غریبه تحویلش نمیگیرن
غمگینم😔،مثل خفاش اسهال گرفته ای که از سقف غار برعکس آویزونه....غمگینیمونم مث آدم نیست😂😂😂
عجب! نمیدونم چی بگم والا... شاید غذا کم تهیه کرده بودن! شوهر منم اگه بود گشنه میومد خونه و هیچی نمیخورد ولی من خودم در چنین مواقعی میگم برام غذا بکشین و اصلا هم رودروایسی با شکمم ندارم.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
حالا کلا همین یه بار بود خود عروسمون هم خیلی دختر خوبیه نمیخوام کش بدم ولی کلا رفتار خانوادش اشتباه ...
خب پس حالا که همین یه بار بوده بگذر به قول خودت کش نده موضوع رو ...ادم چی بگه یه سریام اینجوری ان دیگه
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟ هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂 چیزی که وحشتناک بود حس می کردم نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده 💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست دارهیه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.
ببخشید آخه یاد این فامیلمون افتادم. کارشون جالب نبوده واقعا. ممنون که مثل بعضی کاربرا پاچه من ...
نه بابا چرا پاچه بگیرم هرکی یه نظری داره ولی دلم برا شوهرم سوخت از ر کار با خستگی بردمش مهمونی اخر شب گشنه برگشت حالا کلا شوهر من ادمیه ککه هیچچچچی بهش بر نمیخوره ولی امشب معلوم بود ناراحت شده
غمگینم😔،مثل خفاش اسهال گرفته ای که از سقف غار برعکس آویزونه....غمگینیمونم مث آدم نیست😂😂😂