2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اره . بامداد خمار از زبون رحیمه

ی سوال داشتم

دارم این رمانا می خونم وای حس می کنم ی قسمتاییش کامل نیست

اونجا که عشقشون رسوا شد،چی شد که معازه نجاری بسته شد و رحیم دیگه نمی تونست دم مغازه واییسته؟

منم خوندم. با اقتباس از رمان بامداد خماره. ولی خیلی ضعیف تر از اونه.اما بخونش. برای یکبار خوبه

خوبی کردن به بعضیا مثل آب دادن به گل مصنوعیه. خیلی خودتو خسته نکن رگ و ریشه ندارن
خواندم بینهایت بدم اومد یه جور کپی رمان بامدادخماره با تعویض راوی 

خب نویسنده توضیح داده بود که از نظر خودش، یه چیزایی از زبون اون مرد باید گفته میشده که گفته نشده. در واقع بامداد خمار رو از زاویه دید اون مرد نوشته

اگه دوتا جمله گهربار (به من چه و به تو چه) سرلوحه زندکی باشه خیلی راحت تر زندگی میکنیم!

بامداد خمااززبون دخترست شب سراب از زبون پسرست نویسنده خواسته یه جورایی نویسنده بامدادخماربکوبه وزیرسوال ببرتش که موفق نشده 

روزگارغریبی ست دوستان هم غریبه شدن صراحی
ی سوال داشتم دارم این رمانا می خونم وای حس می کنم ی قسمتاییش کامل نیست اونجا که عشقشون رسوا شد،چی ...

پدر محبوبه می فرسته دم خونه اوستای رحیم مغازه رو به چند برابر قیمت میخره و درشو تخته میکنه که دیگه دخترش نره اونجا

خوبی کردن به بعضیا مثل آب دادن به گل مصنوعیه. خیلی خودتو خسته نکن رگ و ریشه ندارن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز