نه دیگه اونا هی به هم میپرن
دونفر از آدمای اون مرده خلافکاره اومدن مارال و جمره رو گروگان گرفتن خواستن بکشنشون شرف بع علی گفت او یا خودتو بکش یا آدمای من این دخترا رو میکشن بعد لحظه آخری که علی میخواست خودشو بکشه فادیک با پلیسا سر رسید و دخترا رو نجات داد علی هم اسلحه رو گرفت رو سر شرف و پلیس اومد گرفتنش و همه فهمیدن علی الکی گفته استعفا داده
و.. دیکه چیو میخوای بدونی؟