من پنج ماهه زایمان کردم و هنوز افسردگی و اضطراب دارم عذاب وجدان هم دارم که نمی تونم تمام و کمال به بچم برسم. واقعا چیکار باید کرد به نظرتون؟
یه نفر باید کمکت کنه
زبیعیه خودتو سرزنش نکن. گلاب و گل محمدی مصرف کن نذار تنها باشی تا میتونی مراوده کن
به مرز دیوانگی میرسم تا شوهرم بیاد خونه بچه هارو هوار میکنم سرش
چرا فک می کنی کم میذاری.هنوز تازه زایمان کردی به خودت حق بده که انرژیت کمه
منم مثل توبودم دوماه از بچم نفرت داشتم اصلا دوسش نداشتم یواش یواش عاشقش شدم من ترسیده بودم
عزیزم شاید ترسیدی مدام گریه میکنی هیچی نمیخوری ؟ از همه بدت میاد حرف زدنی گریت میگیره من این علاعم هارو داشتم واقعا خیلی بد بود دوس داشتم بمیره یا بچم نباشه من تو اتاق عمل چاقو رو دیدم وحشت کردم با نمک ترسمو برداشتن خوب شدم امتحان کن توهم نمکو بریز تو مشنبا فردا بردار بده یکی واست برداره تابه رو داغ داغ میکنن نمکو با اب قاطی میکنن رو سرت تابه رو نگه میدارن ابو نمکو یه دفه میریزن ترست برداشته میشه ایشالاه من پارسال سال تهویل شدنی گریه میکردم ۲۵روز بود پسرم به دنیا اومده بود ولی الان واقعا عاشقشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
