من دو روزه فرشامو همه دادم بشورن خونه مادر شوهرمم تا دو روز دیگه ظهر جاریم که یه ماهه عروسی کرده اومد خونه مادر شوهرم تا شب موندن منو جاری بزرگم با مادر شوهرم تو یه ساختمونیم یه واحد مبله هم دارن اضافه اما چون مادر جاریم زبون درازه و خواهر شوهر مادر شوهرمه مادر شوهرم عروس اخری رو نیورد اینجا من الان تو اون واحد خالی ام تا این دو روز که فرشارو بیارن
چ شوهر تو شوهری شد
بعد شام من رفتم بالا تا کابینتارو تمیز کنم وقتی اومدم دیدم رفتن دو دیقه نشستم دیدم گوشی پدر شوهرم زنگ خورد
کسی هست یا واسه خودم میگم؟؟؟
خب
بگو
خوب بگو
الان میگم
بگو عزیزم
جاریت میشه دختر عمه شوهرت؟این نسبت بهم بگو گیج شدم😂
جاری کوچیکه دختر خواهرشوهر مادر شوهرشه😝😝😝😝
یعنی دختر عمه پسر دایی هستن عروس داماد
یعنی مادر شوهرش زندایی عروس کوچیکشه
یعنی مادر زن پسرش عمه ی پسرست
یعنی پدر شوهرش دختر خواهرش رو واسه پسرش گرفته
😩😩😩😩😩😂😂😂😂😂😂
خب
بعد پدر شوهرم هی میگفت چی کجا چی بردن برادر شوهرم و زنش سنی ندارن برادر شوهرم 18 سالشه زنش20 برادر شوهرم پوشت گوشی گریه میکرد سی میلیون طلا داشتن بردنشون فرشو چیزارم جمع کردن اما نتونستن ببرن
جاریش دختر عمه شوهرشه
خونه دختر خواهر پدر شوهرشو دزد زده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
