چیکنم با این مرد یه ماه خونه نیومده منو و بچشو ببینه بعد پاشده رفته خونه ی عمش اونه ببینه یه شهر دیگه کار میکنه از محل کارش تا خونه ی عمش دورتره تا بیاد خونه ی خودش پاشده رفته اونجا بعد زنگ زده به من میگه رفتم گفتنم خب به سلامتی بهش میگم چرا اون جا بودی زنگ زدم جواب ندادی می گه ندادم دیگه داشتم حرف میزدم میگه بچه ی پسر عمم دنیا اومده باید بر یم دیدنش خدا شاهده یه کلمه فقط یه کلمه گفتم مگه اونا اومدن دیدن بچه ی ما که ما بر یم داد و بیداد که تو چقدر نفهمی اصلا نباید با تو حرف زد قطع کرد روم من چی گفتم تو رو خدا شما قضاوت کنید