2777
2789

سلام

من ٣ سال با همسرم دوست بودم، راهمون دوره، اون يه شهر ديگه س من تهرانم، تو دوران دانشجويي باهاش اشنا شده بودم

بعد از ٣ سال دوري و سختي مرداد امسال باهم عقد كرديم، بابام راضي نبود، من ٢ شبانه روز فقط داشتم گريه ميكردم تا بابام جواب مثبت داد، اخرشم گفت ازدواج كردي ديگه رو ما حساب نكن

قرار بود زود عروسي بگيريم بريم سر خونه زندگي كه به محرم صفر خورديم و بعدش يه نفر از فاميلاشون فوت كردن و مجبور شديم تا عيد صبر كنيم

دو ماه بود كه همسرم تغيير كرده بود، اصن حوصله نداشت، جواب منو نميداد، كلا شايد روزي ٣ تا پيام رد و بدل ميشد، شبم كه ساعت ١٢-١ از كار ميرفت خونه ميگفت ميخوابم

يه شب به سرم زد رمز اينستاگرامشو زدم ديدم واي....

با منشي مغازش چه چتايي كردن... مرگو به چشمم ديدم همون لحظه، از تك تك لحظه هايي كه باهم داشتن حرف ميزدن، ديدم تا ساعتاي ٣-٤ صبح باهم از نوع رابطه و لباسايي كه دوس دارن تو رابطه بپوشن حرف زدن... داشتم دق ميكردم، همون موقع لباس پوشيدم برم ترمينال برم شهرشون مامانم جلومو گرفت، انقد حالم بد بود كه به مامانم گفتم، حودشم جواب تلفن منو نميداد هرچي زنگش زدم

ساعت ١ شب زنگ زدم مامانش، داييش، بابابزرگش

مامانش و داييش جواب ندادن، بابابزرگش جواب داد، ديگه هرچي از دهنم درومد گفتم

تا صبش چشم رو هم نداشتيم، نه من نه مامانم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

همچین از زندگیت پرتش کن بیرون که انگار ن انگار گوهی مث اون روزی وجود داشته، غیر این بکنی خیلی احمق ب نظر میرسی

خدایا بابت فرشته هایی که بهم دادی هزااااااران بااااار شکر... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز