تقریبا سه ساله ک باهم در ارتباطیم و قصدمون ازدواجه
من بخاطر شرایطی ک توش بزرگ شدم خیلی از دغدغه ها و مشکلات زندگی رو درک نمیکنم
همیشه خانوادم کارارو انجام میدادن و من تا این سن دغدغه هام همش درسو خرید بوده و هست
خودم قبول دارم ک نسبت ب هم سنو سالام کمتر تو اجتماع بودمو خیلی چیزارو بلد نیستم ن بانک رفتم ن اداره و...
چند دفه اینارو غیر مستقیم بهم گوشزد کرده ک باید راه بیوفتم
اما امروز رک بهم گفت ک من تورو با خواهرم مقایسه میکنمو تو هیچی از هنرای خواهر منو نداری!
حالا ک فک میکنم میبینم چرا خودم زودتر متوجه نشدم ک همیشه منو مقایسه میکرده
هیچکدوم از اخلاقامو دوس نداره ، از طرز رفتارم خوشش نمیاد
همیشه ازش میپرسیدم تو ک هیچکدوم از اخلاقمو نمیپسندی پس چرا انتخابم کردی؟میخندیدو ب شوخی میگفت نمیدونم!
امروز گفت فقط صورتتو صداته ک میپسندم!
از فکر اینکه چون از نظر ظاهری شبیه خواهرشم برای همین منو انتخاب کرده ، دارم دیوونه میشم
چقد دلم خوش بود یکی حس ک همه چیزمو دوس داره
خواهش میکنم اینجوری برداشت نکنید ک رابطه ما دوستی ساده بوده و بچه گانس
تو این مدت هیچوقت ازم سرد نشده حتی با تمام این ایراد هایی هم ک ازم میگیره روز ب روز بیشتر بهم ابراز علاقه میکنه
بگید من چیکار کنم؟