2777
2789
ما اینجور حرفا نمیزنیم😭 اقا حیا دارن

منم شوهرم توی این مسائل با من حیا داشت . خدا بیامرزه حیاشو 😁 

خودت باید شروع کنی مثلا توی رابطه که چراغ خاموشه اول بگی که خجالت نکشی بعد کم کم توی روشنایی و فیس تو فیس میگی 😁😁 

من معمولا یه چیزایی رو تبدیل به چیزای بی تربیتی میکنم که شوهرم کف میکنه . مثلا یه بار که چند وقت بود رابطه نداشتیم و دلم می خواست وقتی داشتم صبح با همسرم صحبت میکردم پشت تلفن گفت دارم تایپ میکنم منم گفتم خوش به حال تایپ 😁 بعد خندید شب بعد رابطه گفت خوش به حال تو هم شد 😂 

می خوام بگم اینقدر کلام تاثیر داره که از صبح تا شب حرف من تو ذهنش بوده و ذهنشو درگیر کرده بوده�😁

 😁😁😁بیاین اینجا

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من بایه لباس خوشکل یه ارایش کوچیک میرم جلو در ازش استقبال میکنم با لهنه بچگانه میگم خشته نفاشی عشگم  اونم هی قربون صدقم میره وقتی هم نگاهم میکنه میگم ژشته نیدا دخمل مردم نکن 😂😂اونم بال بال میزنه برام

منم دم در میرم وقتی میره یا میاد خونه باید بوسش کنم و بوس شم بچه ها هم همراهم میان بابا بوسمون کن برو عادت کردیم یه روز حالم خوب نبود نرفتم دم در برا رفتنش دیدم داره در میزنه رفتم باز کردم گفت هرچی موندم نیومدی بوست کنم

ی وقتایی دلم بوس میخواد میگم بهش شنیدم خیلی دلت بوس خواسته بیا ی دونه بوس کن برو زود باشیا کار دارم

بعد بوس میکنه میگم ای بابا خب باشه دوتا بکن فقط اوایل شاید تو ذوقتون بزنن شما اصلا کم نیارید و هی ب کاراتون ادامه بدین

1سری لوس بازیاباید به قیافه آدم بیاد خداوکیلی مثلامن قیافم جوری نیس که لوس بازی بیادبهم کلاقیافت بای ...

منم نمیتونم البته خوشمم نمیاد ولی هرموقع میخندم لپم چال میفته شوهرم میگه نازمیخندی

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز