تصادفهای خیلی بدی چند بار کردم
تو ماشین الان میشنم خیلی خس بدی دارم و سعی میکنم رفلکس ندم
یبارم جلوی یه رستوران وایستاده بودم منتظر داداشم بودم بیاد بیرون یه پسره اومد یه حرف خیلی بدی زد و همینجور ادامه میداد ک داداشم اومد بیرون شنید دعوا کرد هی اون یارو رو زد یارو خون بالا اورذ این ولش نمیکرد
پلیس اومد جالبیشاین بود ک مزاحمت یه پرونده ساختن دعوا یه پرونده دیگه گفتن نمیشه معلوم کرد سر حرف یارو دعوا بوده داداشم با سند اومد بیرون تا دادگاه
خیلی ترسیدم یارو وسط دعوا بمیره
یبار هم بچه خواهرم از پله
ها پرت شد پایین فک کنم ۱ سالش بود
سرش خون میومد بیهوش شد من از ترس غش کردم