یکی بود یکی نبود
معلمی به دانش آموزان گفت پسر های گلم شما وارد یک باغ وحش میشید و دنبال حروف های خود میشید و بر حسب قرعه هر حروفی به اسمه یکی دراومد دانیال که حروف ش افتاده بود براش در داخل باغ وحش دنبال حیوانی بود که شبیه ش باشه که یهو شتر که در حال رفت وامد وخوردن کمی علف های خاردار و خشک بود دید گفت اا تو چه قدر شبیه حرف ش هستی شتر گفت آره من شبیه ش بی نقطه هستم