یه کمم تنبله بخدا یک لیوان آبم جابه جا نمیکنه خیلی اذیتم حس میکنم دیگه داره زندگیم از دست میره خودم شاغلم میگم بیا خونه رو کاغذ دیواری بزنیم عین موشک میره هوا میگم بیا یه دست دیگه مبل بخریم منفجر میشه میگم بهم زبانی محبت کن میگه بلد نیستم خودم میخوام کاغذ دیواری بزنم مبل بخرم مامانم میگه نکن عادت میکنه آخه من دلم به چی خوش باشه؟