رفتم خونه و به خاطر معاینه ای که کرده بود یه کم خونریزی داشتم ناهار خوردم و خوابیدم.ساعت۵ که بیدارشدم رفتم دستشویی و دیدم یه مایعی که خون و آب قاطیه داره خارج میشه چکه چکه میریخت و با خونریزی های قبلم فرق داشت. گفتم حتما کیسه آبم پاره شده. به دکترم زنگ زدم و اونم ریلکس گفت نه احتمالا چون امروز معاینه شدی به خاطر اونه ولی حالا یه نیم ساعت راه برو اگه دیدی شلوارت خیس شد بیا بیمارستان
تلفن رو که قطع کردم یهو دیدم که آره شلوارم خیسه. خلاصه سریع یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم و با شوهرم و مادرم و مادر شوهرم راه افتادیم. البته خونه ما کرج بود و بیمارستان تهران. یه ساعت راه بود توی ماشین خودمو محکم و سفت میگرفم که آب ازم خارج نشه و تا تهران هم هیچی آب نیومد . همین که پیاده شدم یهو شروع شد. رفتیم تو و ماما معاینه کرد و گفت آره باید بستری بشی.خلاصه من که ۴۰ هفته و ۱ روزم بود بدون درد بستری شدم
لباسامو عوض کردم و اومدم بخوابم روی تخت که دیدم آبی که خارج شده بود سبز رنگ بود به ماما گفتم و اونم فوری دکترو صدا کرد و گفت حتما بچه مکنیوم دفع کرده. دکتر اومد و باز معاینه ام کرد و گفت نه گاهی پیش میاد اینجوری مکونیوم نیست ولی جفتت خونریزی داره . درد نداری گفتم نه گفت دهانه رحمتم اصلا باز نیست
اون موقع ساعت ۸ و نیم شب بود . که دکتر گفت دو ساعت صبر میکنم اگر پیشرفت نکردی و دهانه رحمت باز نشد میبریمت سزارین . خلاصه خواستم بخابم ولی از استرس نمیشد .یکی دو بار فقط مادرم اومد و چند دقیقه دیدمش. بالاخره ساعت ۱۰ و نیم اومد معاینه ام کرد و گفت دو سانت فقط بازه دهانه رحمت بهم آمپول فشار زدن و دیکه کم کم دردام شروع شد
هر ۷. ۸ دقیقه میگرفت و ول میکرد ولی از همون اول دردای شدیدی بود. مامانم اومد یه بار دیگه دیدمش . خیلی اون موقع دلش به حالم سوخته بود بعدا بهم گفت. دکتر ساعت ۱۲ باز معاینه کرد و گفت خیلی پیشرفتت ضعیفه تا صبح زایمان نمیکنی.ساعت ۱ همه پرسنل بیمارستان رفتن خوابیدن و من موندم و دردام... بهم مسکن هم زده بودن. همش دلم میخاست بخوابم که دوباره درد میومد ... حالا با اون دردا تند تند دستشویی ام میگرفت و تمام اتاق رو به خاطر خونریزی ام کثیف کرده بودم. چاره ای نداشتم. خدایی اونام همش تمیز میکردن.همینطور دردام شدید تر میشد و از درد ناله میکردم یعنی نمیشد ناله نکرد.ساعت ۳ بود که ماما اومد معاینه کرد و گفت خیلی خوب پیش رفتی ۷ سانت باز شدی . زایمانت دیگه نزدیکه. باورم نمیشد یهو ۷ سانت شده باشم امیدوار شدم و گفتم دیگه چیزی نمونده تموم بشه
چشمانت آرزوست از سر نمیبرم , تورا ز خاطرم کسی نمی برد , به خاک خون کشیده ای , مرا ز من بریده ای مراااااااااا , به دل نشسته ای چه کردی با دلم , به گِل نشسته ای کنار ساحلم , به خاک خون کشیده ای , مرا ز من بریده ای مراااااااااا
همینطور که درد داشتم یهو یه احساس زور خیلی شدید اومد سراغم انگار تمام چیزای تو شکمم میخاست با زور بیاد بیرون ماما رو صدا زدم اومد معاینه کرد و گفت آره داره میاد بچه. دیگه دکتر هم اومد و زور زدم دردا هم دیگه هر ۱ دقیقه میومد ومیرفت تقریبا یه ۲۰ دقیقه ای طول کشید تا پسرم به دنیا اومد و یهو دیدم تو دستای دکتره باورم نمیشد که تموم شده.گذاشتنش روی شکمم و یه ملافه کشیدن روش . اون لحظه زیباترین لحظه عمرم بود.درد ها هم دیگه تموم شدن .جفت هم خارج شد و دکتر بخیه زد برام به دکتر گفتم باورمنمیشه طبیعی زایمان کرده باشم
زایمانم بیمارستان بقیه الله تهران توسط دکتر الهه ثناگو بود
تحت نظر همین دکتر بودی از قبل ؟ یا فقط واسه زایمان رفتی؟
راضی بودی ازش؟ اخلاقش چطور بود؟
تو اون بیمارستان مامای همراه گرفتن چجوریاس؟
میدونی اگر شنونده غیبت باشیم هفتاد برابر غیبت کننده گناه کردیم؟!! آره وحشتناکه!! دلیل بیشتر بودن گناه شنونده اینه که به غیبت کننده این جرات رو میده که بازم کارشو تکرار کنه. بیا از همین الان تلاش کنیم اجازه ندیم جایی که حضور داریم این گناه بزرگ اتفاق بیفته. اولین قدم در برابر غیبت اینه که اصلا اجازه ندیم غیبت صورت بگیره، دوم اینکه اگر اتفاق افتاد ردّ غیبت کنیم، یعنی از کسی که غیبتش شده دفاع کنیم. حدیث از پیامبر (ص) هست که گفتند کسی که بر برادر مسلمانش منت بگذارد و در برابر غیبتی که از او در مجلسی شنیده دفاع کند خداوند هزار در از شر و بدی را از او در دنیا و آخرت باز می گرداند و اگر دفاع نکند در حالی که قادر بر دفاع است هفتاد برابر گناه غیبت کننده بر او است. حالا سوال پیش میاد که چجوری دفاع کنیم؟ اگر از ویژگیهای ظاهری اون شخص غیبت شد که مثلا چهره ش فلانه ، بگیم اینا که عیب نیست ،عیب اینه که انسان از انسانیت به دور باشه یا گرفتار گناه باشه. اگه از خصوصیات اخلاقی اون شخص غیبت شد که مثلا حسوده یا خسیسه، اینجا سعی کنیم این ویژگی اون شخص رو توجیه کنیم و مثلا بگیم اینطور نبوده و شاید منظورش این نبوده و صحبتایی مثل این رو بگیم و اگر اون خصیصه قابل توجیه نبود بگیم به هر حال هر آدمی گرفتار خطا میشه، کیه که خطا نداشته باشه ! یا این احتمال رو مطرح کنیم شاید به طور غیرعمد اون رفتار نادرست ازش سر زده. و اگر دفاع مقدور نبود بحث رو عوض کنیم و یا محل و مجلس غیبت رو ترک کنیم، و اگر ترک محل مقدور نبود باید به شکلی مثل بی اعتنایی یا تغییر رفتار نسبت به غیبت کننده نارضایتی خودمون رو نسبت به این عمل نشون بدیم. امام علی (ع) در این زمینه میفرمایند؛ پایینترین حد نهی از منکر و انکار عمل اهل گناه این است که با چهره ای در هم کشیده و ناراضی از عمل آنها با آنها برخورد کرد. و در آخر برای کسی که غیبتشو شنیدیم صلوات بفرستیم یا آیةالکرسی بخونیم یا واسش دعا و استغفار بگیم یا به نیابتش صدقه بدیم...اینجوری حداقل سعی خودمون رو کردیم قدم خیری برای اون شخص برداریم و در حد توان برای گناهی که ناخواسته درگیرش شدیم کاری رو به عنوان جبران انجام داده باشیم...