سلام بچه ها نمیدونید امشب چ اتفاقی افتاد .اونموقع تاحالا ناراحتم شوهرمم مظلومانه و غمگینی خابید .ماجرا از این قراره ک صبح دوشنبه پدر شوهرم زنگمیزنه ب شوهرم ک چهارشنبه شب دعوتید برای شب یلدا .اینم بگم ک یکی از جاری های ما ک اولی باشه با من و اون یکی جاریم خیلی بده و خیلی حسوده .خلاصه ما امروز کارهامون رو زودتر انجام دادیم اشپزی ۶م نگردیم شوهرمم زود اومد از سرکار تابریم .دم رفتن بهش گفتم زنگ بزن بعد بریم تا زنگ زد مادرش با کمال بی شرمی گفت خبری نیست برادرت اولی شوهر همون جاری دوشب جایی دعوتن ونمیتونن بیان و ما هم مجلسی نداریم .شوهر من بنده خدا اینقدر خجالت کشید جلو من خیلی دلم سوخت خیلی مظلومه اخه .همیشه مادرشینا برادر اولی رو ب بقیه ترجیح میدن حتی ما ارزش ی زنگ زدن نداشتیم تا حداقل قرار رو کنسل کنن .شما باشید چیکار میکنید
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من باشم ناراحت میشم ولی به روی شوهر نمیارم که بیشتر خجالت بکشه. برای فردا شبش کیک میپزم با یکم بساط شب یلدا و دوتایی میشینیم و فیلم میبینیم و میگیم و میخندیم