خیلی نگرانم هفته یازده بارداری هستم دیروز شهرمون یه زلزله پنج ریشتری اومد خیلی وحشتناک بود من تو خونه تنها بودم فرار کردم زیر میز دیدم همه همسایه هام فرار میکنن حیاط منم پا شدم برا فرار بیرون که رسیدم همه وجودم به طرز وحشتناکی میلرزید و همسایه ها برام اب اورون بعد یه ربع خوب شدم ولی برا بچم نگرانم😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم سر زلزله پارسال تهران تازه چهار هفتم بود از سی تا پله دوییدم پایین تمام تنم میلرزید بماند بعد اون دیگه خواب نداشتم هرشب از ترس زلزله گریه میکردم ولی خدارو شکر بچم سالم موند نترس عزیزم تا خدا نخواد هیچی نمیشه یکی با هزار تا مراقبت بچش نمیمونه یکیم مثل من با اون همه بدو بدو و ترس بازم موند به لطف خدا
منم دیشب از ترس زلزله خوابم نمیبرد همش توهم میزدم و اماده فرار بودم
اره خیلی بده من هنوزم صدای ماشین سنگین میاد از خیابون دلم میلرزه ترس تو جونم مونده خدا به همه رحم کنه از دست این زلزه 😭آخه زلزله تهران با صدا بود نمیدونم اون صداهه چی بود من خنگم تنها بودم گفتم حتما صدای ماشین هست تو کوچه یهو دیدم خونه داره میلرزه فقط خدا میدونه چقدر ترسیدم😢