ديشب با دوستاى شوهرم رفتيم بيرون شام، جوجه سفارش دادم، رستورانشم مثلا درست حسابى و گرون بود، شب برگشتيم خونه خواستم بخوابم ديدم خوابم نميبره حالت تهوع شديد دارم، بيدار شدم اومدم بشينم اونقد بالا آوردم كه سر درد شدم، اسهال استفراغ شديد گرفتم بخاطر غذاى ديشب، تا ٥ صبح ميپچيدم به خودم تا رفتيم بيمارستان، دكتر اورژانس رفتم گفت چون درد شكم دارى بايد برى زايشگاه معاينه برى شايد علائم زايمانه، رفتم زايشگاه خواستن معاينه كنن نزاشتم گفتم هنوز مونده تا زايمانم، گفتن ربطى نداره احتمالا زودتر دارى زايمان ميكنى
خب
مسمومت کرده غذاش😷
خب
دیگه آخر بارداریه دیگه
تموم میشه این دوران و اوایل دنیا اومدن نینی انقدر چالش برانگیزه که دلت برا همین روزا تنگ میشه😉
گفتم زنگ بزنين دكترم اگه گفت لازمه معاينه كنيد، گفت پس نوار قلب ميگيريم اگه مشكلى نبود به دكترت زنگ ميزنيم، نوار گرفتم مشكلى نداشتم زنگ زدن به دكترم گفت نميخواد معاينه بشه ظهر بياد مطبم
خدا بهتون رحم کرد ....
خب
تو هفته ی شما سزارینا زایمان میکنن
اگ طبیعی بودی ک معاینه میشدی بهترت بود
اینکه میگید زنگ زدم دکترم یعنی چه😓😓دکتر من که فقط شباتومطبه اونم منشیش جواب میده.شما به کی زنگ میزنید???
ديگه دكتر همونجا برام سرم با آمپول ضد تهوع نوشت، سرم زدم يكم جون گرفتم، رفتم خونه دوباره حالم خراب شد فشارمم ٨ بود اوضاعم داغون بود، ظهر رفتم دكتر خودم گفت هنوز وقت زايمانت نيست ولى آب بدنت كم شده، دوباره سرم آمپول قرص نوشت، دوباره اومدم خونه سرم زدم با آمپول
خوب بوده كه ما شهرمون يه زايشگاه داريم وحشي خونست هركي از درش رد شه به زور ميزايوننش😩😃فرقي ام نداره طرف مرد باشه يا حامله نباشه فقط زوري ميگن تا سه ميشماريم بچه روي ميز باشد😊
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
