یادمه قدیم تو خونه عروسی میگرفتن یدفه خانمه گفت یکی بیاد این سینی میوه رو بگیره کمکم پخش کنه نمیدونم چرا عجله کردم زود پا شدم سینیو گرفتم که کمک کنم سینی هم خیلی بزرگ بود مجبور شدم یکم دستم رو بالا بگیرم بعد قدم اول رو برداشتم که برم پام لب قالی گیر کرد با سینی پر از میوه خوردم زمین 😂😂😂
کی میتونست منو بلند کنه دیگه🤣🤣🤣🤣
یادش که میوفتم تنم میلرزه کاش به گذشته برمیگشتم سنگین و عاقل سر جام میشستم آخه کی از من توقع داشت ۱۴ سالم بود همش😶😶