با شوهرم قهر نیسنم خیلی ام خوبیم
ما قرار بود یه خونه ای رو قولنامه کنیم جابه جا بشیم خلاصه رفتیم پسندیدیم قرار شد یکی دوروز بعدش قولنامه کنیم اونروز هم عمه و مادربزرگ شوهرم خونه ما بودن منم چون تو۹ماه هستم اون بیچارهام گفتن ک کمکت کنیم جمع کن خودت سختت میشه بااین وضع اشپزخونه رو کامل جمع کردیم با وسایل نی نی و همچنین رخت خوابهام بعدش معاملمون نشدش اعصابم خیلی خورد شد الان دوسه روزه باشوهرم دعوا دارم اون بیچاره ام هرروز از سرکار برمیگرده یسره بیرونه دنباله خونه اصلا حالم خیلی بده خونمو تو این وضع میبینم تکلیفم معلوم نیستش چندروز دیگه ام زایمانمه😭😭😭
تمام ناراحتیای من سر خودخواهیایه عالیجنابه در تمام مسایل خودخواهه
سر اینکه میخواد اسم دخترمونو بزاره فاطمه
با تمام احترامی ک به اسماطمه دارم ولی خب هم اسم مامانمه هم اسم زنداییشه هم اسم عممه
بعد توی این دهه خب معمولا از این اسمانیست
از اول بارداریمم قرار بود دختر شد من سم بزار پسر شد اون
اسم انتخابیمم ترنم هست الانم باهاش قهرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
