وای از دست مردا....من اوایل حرفمون میشد اون داد میرد من جواب میدادم و جالب نبود اصلا....بعد نه بخاطر اون بلکه بچم...دیدم خییییلی میترسخ الان نزدیک 1 ساله دعوا که میکنیم محل رو ترک میکنم میرم تو اتاق.اون لحظه اونم حرفی نمیزنه....بعد مثلا پامیشه میره اشپزخونه واسه خودش چایی دم کنه یا میوه برداره زیر لبش یه چیزایی میگه اعصابم به هم میریزه اما اصلااااا جواب نمیدم درم میبندم اتفاقا که بفهمه میشنوم و جواب نمیدم.اما واقعا اون لحظه ازش نا امید میشم....بارها گفتم میتونم جوابتو بدم اما بخاطر بچه هیچی بهت نمیگم چون نمیتونم ترسشو ببینم