2777
2789
عنوان

سختیهای زندگی باخانواده

| مشاهده متن کامل بحث + 398 بازدید | 58 پست
کسی نداری مامان بابات حرفشو قبول داشته باشن؟ مثلا من بابام همیشه به حرف عمه بزرگم گوش میکنه, یا دوست ...

کسی رو نداریم بیاد خونمون 😂😂 اخه خودمون شهر غریب تنهاییم بعدم بابام اصن این چیزا براش مهم نیس

مامانم بنده خدا حرفی نداره گوش میکنه بهم امام بابام تو همه چی دخالت میکنه ینی بیچارمون کرده از وقتی تو خونه مونده 😤😤

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
منم دقیقا مث شما اومدم از خونه فرار کنم از چاله درومدم افتادم تو چاه . خیلی افتضاح

اره منم خوابگاه بودم ترمای اخر هم اتاقیم خوب نبودن خیلی اذیت شدم در حدی که خونمون رو میبوسم رو چشمم میذارم, ولی با فحش و دعوا کاری پیش نمیره, من یه ماه باهاشون قهر بودم, اونام اولش اهمیت نمیدادن ولی بعد دیدن من دارم از دست میرم دیگه ب خودشون اومدن 😅

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من خودم مشهدیم. از اول هم قرار بود بیام تهران واسه دانشگاه. بعد لیسانس خونه گرفتم. دیگه تحمل خوابگاه ...

من شخصیت مستقلی دارم ولی نهایت چهار پنج ماه میتونم از خانوادم دور باشم, ته تهش دلم براشون تنگ میشه

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...
من شخصیت مستقلی دارم ولی نهایت چهار پنج ماه میتونم از خانوادم دور باشم, ته تهش دلم براشون تنگ میشه

منم خب می دیدمشون که هر چندماه. ولی توانایی طولانی موندن تو خونه نداشتم. بیشتر هم با بابام مشکل دارم. الآنم سالی ۳ ۴ بار می بینم شوند و با مامانم همیشه در ارتباطم

اره منم خوابگاه بودم ترمای اخر هم اتاقیم خوب نبودن خیلی اذیت شدم در حدی که خونمون رو میبوسم رو چشمم ...

خب میگم که منم دوماهه بااشون حرف نمیزنم دوماه خیلیه با کسی حرف نزنی 😕 ولی اصن براشون مهم نیستم .

ببین یه چیزی میگم تعجب کنی من تو خوابگاه خیلی مشکل برام پیش اومد یه جایی رسیده بودم که اصن جا نداشتم بخوابم وسیله هام تو یه اتاق مونده بود خودم تنها بودم باید تخلیه میکردم هم اتاقیام رفته بودن منو نبرده بودن .

اصن نمیدونستم چیکار باید بکنم زنگ زدم خونه  خدا شاهده گریه میکردم مث چی میگفتم بیاید منو ببرید من جا ندارم اصن نمیخوام بیام دانشگاه و خوابگاه . 

فکر میکنی چیکار کردن ؟ گفتن نه بمون نمیتونی دانشگاتو ول کنی به خاطر یه اتاق . 😕

جا نداشتم بخوابم یه هفته هرشب گریه میکردم عین خیالشون نبود 

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
منم خب می دیدمشون که هر چندماه. ولی توانایی طولانی موندن تو خونه نداشتم. بیشتر هم با بابام مشکل دارم ...

منم با بابام 👍👍👍👍 

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
کسی رو نداریم بیاد خونمون 😂😂 اخه خودمون شهر غریب تنهاییم بعدم بابام اصن این چیزا براش مهم نیس مام ...

عمیقا درکت میکنم نمیدونم چ راهی پیشنهاد بدم که جواب بده چون تو شرایطت نیستم

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...
عمیقا درکت میکنم نمیدونم چ راهی پیشنهاد بدم که جواب بده چون تو شرایطت نیستم

ممنون عزیزم همینکه سعی کردی کمک کنی ارزش داشت برام 😙 

منم دیگه راه حلی نمیرسه به ذهنم همه راههارو رفتم 😥😥

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...

خوندم اون تاپیکم. واقعا ناراحت شدم ولی راهی به ذهنم نمی رسد. بهترین راه بی محلیه و اینکه سعی کنی کمتر تو خونه باشی. برو بیرون با دوستات یا برو کتابخونه درس بخون

خب میگم که منم دوماهه بااشون حرف نمیزنم دوماه خیلیه با کسی حرف نزنی 😕 ولی اصن براشون مهم نیستم . ب ...

بابای منم سر این قضیه بی خیاله, ببین من ده سال تموم بهش اصرار کردم خونمون رو عوض کنیم ولی هربار به یه بهونه ای عوض نکرد تا الان که اصلا توان مالی شو نداریم, با اینکه داشت و خرج نکرد, منم خیلی حرص خوردم در حدی که کلی لاغر شدم ولی الان دیگه برام مهم نیست چون همیشه با خودم میگم اون دنیا باید پاسخگو باشه, حتی گاهی بهشون میگم شما که توانشو نداشتید چرا بچه اوردید، خدا منو ببخشه ولی گاهی دیگه کنترلمو از دست میدم 😔بازم دوسشون دارم

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...
ممنون عزیزم همینکه سعی کردی کمک کنی ارزش داشت برام 😙  منم دیگه راه حلی نمیرسه به ذهنم همه راه ...

اون تاپیکت رو میخونم, ولی میگم باید دست بذاری رو نقطه ضعف پدرت, ولی نه در حدی که بچزونیشون 😂 در همین حد که کوتاه بیاد, از دستت سر موضوعی ناراحت نیس ک بخواد لج کنه باهات؟ 

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...
خوندم اون تاپیکم. واقعا ناراحت شدم ولی راهی به ذهنم نمی رسد. بهترین راه بی محلیه و اینکه سعی کنی کمت ...

😥😥😥😥 نمیدونم چیکار باید بکنم برا بعد خوابگاه 😤😤😤 

شاید  دوباره ارشد بخونم برم یه شهر دیگه البته یه جایی که بتونم خونه بگیرم .

خدا کمکم کنه فقط😧😧😧

خب خوندی میخواستم برات لینکشو بزارم که خوندی 😊

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
اون تاپیکت رو میخونم, ولی میگم باید دست بذاری رو نقطه ضعف پدرت, ولی نه در حدی که بچزونیشون 😂 در همی ...

ن بابا چه ناراحتی کلا یه اخلاقای بدی داره 

این لینکش برا اون دوستمون پیدا کررده بودم

https://www.ninisite.com/discussion/topic/2191949/ناراحتی-های-من-از-خانوادم

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792