2777
2789
عنوان

سختیهای زندگی باخانواده

398 بازدید | 58 پست

صبحها که انقدر سرو صدامیکنن نمیزارن بخوابی ،

سرکارم که نمیرن هیچ کدوم، همش تو خونه ان ،

24 ساعتم که صدای تلویزیون توسرته، 

همشونم که میپرن بهم ، 

همش در حال دعوا ، 

 شبم که یکم ارامش گرفتی میخوای کاراتو انجام بدی هی میگن سر وصدا نکن میخواییم بخوابیم ،

اصن نمیتونی سر سفره دو لقمه غذابخوری انقدر صدای تلویزیون زیاده سیر میشی 

دیگه چن وقته دارم تنها غذا میخورم .

اتاقم که به ادم نمیدن دو کلمه هم میخوام درس بخونم نمیتونم پس من کدوم قبرستونی برم 

ادم هرچی سنش میره بالاتر بدتر میشه بیشتر میفهمه 

فقط برای درد و دل 

 😤😤😤😤😤😤😤😤 

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منم مث شما بودم, الان دیگه زورشون کردم ساعت مشخص تلویزیون ببینن, چون اتاق جدا هم ندارم

من از بچه گی این مشکلو داشتم همش صدا تلویزیون تو سرم بود منتها سنم کم تر بود حالیم نبود الان بزرگتر شدم سخت شده برام تو خونواده ما هرچی بیشتر بگی بیشتر باهات لج میکنن 😕 


ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
خیلی افتضاحه زندگی با خونواده. من از ۱۸ سالگی مستقل بودم. واقعا وقتی می رفتم خونه بعد ۳ روز دیگه دیو ...

خوابگاه میرفتید؟

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
اول خوابگاه بودم. بعدش خونه گرفتم. بعدم ازدواج کردم

منم خوابگاه بودم دارم میام خونه 

خوشبحالت خونه گرفتی 😣

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...

من چن سال خوابگاه زندگی کردم, الان خانوادم بیشتر قدرمو میدونن و باهام کنار میان, سعی کن یه فضای کوچیک هم که شده برا خودت درست کنی من میرفتم رو پشت بوم گاهی اوقات, دیگه پارسال مجبور شدن طبقه پایین برام اتاق ساختن

هر کجا تنفر است, بذر عشق بکار...
منم خوابگاه بودم دارم میام خونه  خوشبحالت خونه گرفتی 😣

تازه من اتاق داشتم تو خونمون کسی هم کاری باهام نداشت ولی بازم اون حس استقلالی گرفته می شه خیلی بده. بدتر از همه دعواهاشون و سروصدا وقتی خوابی

من چن سال خوابگاه زندگی کردم, الان خانوادم بیشتر قدرمو میدونن و باهام کنار میان, سعی کن یه فضای کوچی ...

منم خوابگاه زندگی کردم دارم میام خونه .هیچکس به هیچ جاش نیس

خونمون اپارتمانه طبقه 8 هم هستیم بالا پایینم نداریم 😕

منم اومدم یه جا باز کنم نزدیک بود کشته بشم تو این راه یه بار تاپیک زدم 😤 


ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
تازه من اتاق داشتم تو خونمون کسی هم کاری باهام نداشت ولی بازم اون حس استقلالی گرفته می شه خیلی بده. ...

پوووف من اتاق ندارم بدبختی عین بی خانمانام 

تازه خونمون سه خوابه اس 😣 

دوتا خوابش خالیه 

یه بار نزدیک بود بکشنم به خاطر اینکه اتاق جدا میخوام 

من ازادی و استقلال نمیخوام فقط ارامش میخوام ارامش 😧😧😧😧😧

ولی تو قصه خودتو بکش نقاش بزار هر کی هرچی هست باشه تو خودت باش ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792