من هر هفته باید برم دانشگاه پنجشنبه هارو .سر نگهداری بچم همش نگرانم .چون مامانم نمیتونه یعنی عذاب میکشه بچه رو نگه میداره چون مریضه حالا در هفته دوروزشو باز مامانم نگه میداره .این وسط مادرشوهرم واسه روحیه گرفتن گفت بده نگهدارم .اما....مشگل اینجاست که هروقت عشقش بکشه نگه میداره نکشه میگه نه خب بده مادرزنت نگهداره .نوبتی کردن واسه خودشون.بماندکه نگهداری هم بلدنیست بچه بالامیاره و...درکل مجبورم بدم دستش.حالا نکته اینجاست که به شوهرم اصلا نگفتم مامانم مریضه چون اگر بدونه مامانم اعصابشه .اونوقت میگه خانوادتون کلا مشگل دارن .حالا من چیکار کنم نگهداری بچمو نوزاده؟
توضیح اینکه خانواده شوهرم وخودش سواستفاده گرن مثلا شیرخشکو گفتیم نوبتی خانواده ها بدن وقتی نوبت خانوادمه من میخرم الکی میگم اونا دادن جون مول ندارن تو گرفتارین .اما بردز ندادم ایناشونو.مادرشوهرم پولداره خیلیییی اما از بیشعوریش میگه نوبتی .حسودم هست با مادرم .
