پدرشوهرم تو یه شهری دیگه کار میکنه و برادرزنش یعنی دایی شوهرم هم پیشش کار میکنه چند وقت پیش ناخواسته متوجه شدم ک دایی شوهرم ریز ب ریز کارای پدرشوهرمو اینکه چقد درآمد داره و اینکه کجاست و چکار میکنه رو به مادرشوهرم اطلاع میداد.مادرشوهرم فهمید من پی بردم ازم خواست چیزی به شوهرم نگم.من نمیدونم چرا گفتم ولی خیلی شوهرمو قسم دادم این موضوع رو کسی نفهمه.دیشب پدرشوهرم برگشت و باشوهرم رفتیم دیدنش یه کم نگذشته بود از نشستنمون شوهرم پیش مادرشوهرم و پدرشوهرم گفت دایی مو دیگه سرکار نبر خبرچینیتو میکنه.از خجالت مردم.ازدیشب باهاش حرف نزدم گفت از دهنم درومده ولی دیدمادرشوهرم بهم عوض شد.خیلی اعصابم خورده
منم این بلا سرم اومده ک شوهرم یه حرفی رو لو بده واسه همین چیزی ک مادرشوهرم بگه به شوهرت نگو رو دیگه نمیگم اینجوری ابروم حفظ میشه
مادرشوهر سابق منم هر حرف زشت و زننده ای رو بهم میگفت چه توهین های زشتی میکرد بهم آخرش میگفت به پسرم نگی
کلا مردا سریع جو میگیردشون و یه حرفایی رو لو میدن.
من ک کلا سعی میکنم حرفای این مدلی رو توی دل خودم نگه دارم خیالم راحت تره😁
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
