2777
2789
عنوان

خیلی بی لیاقته هرچی ازدهنمون درومدبه هم گفتیم😧😧😧😧😧😧😧

| مشاهده متن کامل بحث + 1421 بازدید | 81 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب من چیکنم این مملکت خراب شده الان همچی گرونه ایشالله خداجوابشونوبده که همچی روبه گوه کشیدن آدم نمیتونه یه کفش برابچش بخره من بایدتودورانی که پریودم هستم حالم خراب بادلدردچون واجب بودرفتم خریدچقددعوام کردگریه کردم توخودم

وزن فعلی۴۸👈👈هدف۵۰🤗دوستانی که میخوان چاق بشن ویاتثبیتی هستن ویاازکالری سردرمیارن بیان من روهم ملتفت بکنن😂😂خیرببینین ازجوونیتون😁          بچهای (تاپیک بامدادخمار )دم همگیتون گرم

سر کفش دعوا کردید؟؟خوب گرون بوده به شما چه ربطی داشته؟دیدی قیمتش بیشتر وسعته می گفتی عشقم گرونه نخریم...دعوا واسه چی بود؟

آرامش است؛ عاقبت اضطراب‌ها....خلاصه که اینقد غصه نخورید بالاخره خوب میشه، قشنگ می‌شه، می‌رسیم، می‌بینیم، می‌خندیم👍😍😀

باورتون میشه قیمت کردم کفشه روبراپسرم۷۰برادخترم۷۹تومن گزاشتم زمین گفتم نه نمیخریم گرونه

یکی دیگه برداشتم گف ۴۴تومن شوهرم یهوقاطی کردباچشم وابرومنوکشیدبیرون توخیابون باتشرمیگه آدم پی حرف زن بره بیچارس

ماچرابایدکفش فلان قدبرابچمون بخدیم 

منم گفتم مگه من حرفی زدم زورکردم منم که گزاشتمش زمین چراتوخیابون داری ابرومومیبری زشته

وزن فعلی۴۸👈👈هدف۵۰🤗دوستانی که میخوان چاق بشن ویاتثبیتی هستن ویاازکالری سردرمیارن بیان من روهم ملتفت بکنن😂😂خیرببینین ازجوونیتون😁          بچهای (تاپیک بامدادخمار )دم همگیتون گرم
سر کفش دعوا کردید؟؟خوب گرون بوده به شما چه ربطی داشته؟دیدی قیمتش بیشتر وسعته می گفتی عشقم گرونه نخری ...

بخداهمین شدحالابزاربقیشوهم بگم

وزن فعلی۴۸👈👈هدف۵۰🤗دوستانی که میخوان چاق بشن ویاتثبیتی هستن ویاازکالری سردرمیارن بیان من روهم ملتفت بکنن😂😂خیرببینین ازجوونیتون😁          بچهای (تاپیک بامدادخمار )دم همگیتون گرم
باورتون میشه قیمت کردم کفشه روبراپسرم۷۰برادخترم۷۹تومن گزاشتم زمین گفتم نه نمیخریم گرونه یکی دیگه بر ...

عزیزم به دل نگیره خجالت کشیده که نداشته بخره سر تو خالی کرده مردا همیشه مشکلاتشونو سر زناشون خالی میکنن به دل نگیر 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز