من ۲۳ سالمه مادرشوهرم خیلی جوون میزنه ۴۰ سالشه اما مثل ی خانوم ۳۵ سالس خیلی جووون و احساساتی
من اونروز ک شوهرم این حرف رو بهم زد وقتی رفتم پایین دقت ک کردم دیدم اره ی کوچولو سنگینه بامن اما نمیدونس ک شوهرم بهم گفته ظاهر رو حفظ کرده بود
من سعی کردم بهتر باشم باهاش مثلا رفته بود بیرون پیامک براش زدم اومد خونه منو بوس کرد فک کنید با ی پیامک ساده انقد تحت تاثیر قرار گرف
شب رفتیم هیئت باهم جواب پیاممو داد و کلی لاو و قلب
سر نماز بود اومدم پایین دیدم داره نماز میخونه بوسش کرد
صبح زود بیدار شدم خواب بودن رفتم چایی وسائل صبحانه بذارم ک بیدار شد مادر شوهرم اومد تو اشپزخونه
و تعریف میکردم ازش چقد مامان با سلیقه ای ازت یاد میگیریمو این حرفا
شوهرم میگ تو هر کار میکنی برا من بکن اینا با من خوب باشن