من خانه داری متنفرم. دوس دارم همش بیرون خونه باشم و کار کنم. خونه بیام فقط واسه خوردن و خوابیدن. یه کارگر تو خونم بود تمیز کاری و غذا درست کردن با اون بود و حقوق ماهیانه میدادم بهش
این دوست داشتن ارزونیه خودش...منم دوسش دارم ولی باید عذابش بدم اینطوری؟؟؟...بابا بد عادتیه...خدا نصیب گرگ بیابون نکنه...همشم شوخی شهرستانی میکنه منم چندبار هیچی نمیگم مثلا میاد از پشت سرم تو گوشم یهو بلند میگه بیییییب و در میره چند بار این کارو تکرار میکنه و هیچی نمیگم...بعد ک یهو بر میگردم نگاش میکنم خودش میدونه دیگه میگه گرگ زخمی وارد میشود و میدوه تو حال...منم میرم خودمو میندازم روش هم من اونو میزنم هم اون منو میزنه...دیگه کشتی زمانی تموم میشه ک تمام انرژیشان تخلیه کامل میشه
این کاربری دست دو نفره...یکیش دوستم zara مجرد و علاف و بیکار🤣🤣🤣🤣.......یکی هم صاحب پروفایل.....قشنگ از نوع تاپیک ها مشخصه کی چی پرسیده😁