بد غذا و وابسته...
همش اسمم تو دهنشه...
میگه زهرا میگم بله میگه میخوام برم پیش کبوترام
زهرا میگم بله میخوام برم مغازه واسه توام فلان چیزو بخرم؟یکی نیس بگه خب لامصب اگه میخوای بخری برو بخر دیگه نپرس...
زهرا کمربندم کو؟در حالیکه جلو چشمشه فقط میخواد من بهش بدمش...
غذاهای نونی کمی هستن ک می خوره وگرنه از همه چی ایراد میگیره...فقطم دست پخت منو قبول داره...از مامان من و مامان خودش ایراد میگیره و میگه مثلا قیمه فقط قیمه های زهرا...