چه جوری حال شوهرمو بگیرم

من سه ماهه از شوهرم دورم ...حالم بد بود ویار وحشتناک داشتم آدما باید گاهی درک کنن..اگه شوهر آدم بتونه عین مادر ازت پرستاری کنه که چه بهتر اگه نه باید درک کنه

😭 دلم داره میترکه . فقط خدارو دارم .مادر خودم از مادر شوهر بدترِ

خدا کمک کنه انشاالله همه  خانم ها راحت زایمان کنن

میتونی اذیت نکنه که نمیتونه؟ انقدر غر میزنه اورد میده که اندازه نداره . دلم همش درد میکنه 

میام پاشم میگم اخ میگه چیه ؟چیه؟ بزار ۹ ماهت بشه بعد خودتو لوس کن.

راه میرم درد دارم میگه هان؟ چته 

نگران نباش از الان شروع کن چند کتاب در مورد بچه داری بخر و مطالعه کن و تو نی نی سایت هم می تونی تجربه کسب کنی 

بعد زایمان نیازی به کسی نداری خودت راحت از پس همه چیز برمیای 

بچه داری خیلی راحت تر از اون چیزیه که فکر می کنی چند روزه همه چی یاد می گیری 

بچه گریه کرد اول نگاه کن پوشکش کثیف نباشه بعد سینه بزار دهنش اگه گشنش باشه می خوره اگه هم نه بغلش کن و اروم اروم تکنش بده که یا خوابش میاد یا خستس و مامانش می خواسته !

خیلی هم مراقب غذا خوردنت باش که غذاهای نفاخ و سنگین نخوری تا بچت دل درد نگیره  همین !!

بچه داری راحته اصلا نگران نباش

حسودی می کنه این حرف ها هم صدای جلز و ولزش هست محلش نده به فکر سلامتی بچت باش 

نشنیده بگیر فعلا تا بمونه و کارهات بکنه یه روزی هم زمان تو می رسه که جوابش بدی!

الان دیگه سه سالشه 

اتفاقا نسبت به بچه های همسن دیگه فامیل خیلی کمتر مریض شد و راحت تر بزرگ شد چون من به توصیه مادربزرگ ها و عمه ها و ... اصلا گوش نمی دادم هر جایی که سوال برام پیش می امد می زدم تو نت و دربارش می خوندم خیلی بهتر بود 

مادرم همه ی زندگیم من و اذیت کرد . هیچ وقت من و نمیخواست ۱۷ سالم بود سینم قده داشتم بابا شهر دیگه باید میرفت روز قبل اومد رضایت و امضا کرد روز بعد صبح اژانس گرفتم خودم و بستری کردم جراحی شدم بابام خودشو رسوند فرداش مرخصم کرد. وقتی میرفتم بیمارستان مادرم خواب بود. این فقط یک چشمش بود . گفتم برای مثال

ممنون از بچه داری نگران نیستم خیلی کتاب خوندم . میترسم وضعم جوری باشه نتونم تکون بخورم خونریزی و درد و