من با مادر شوهرم تو ساختمانیم کلا از وقتی بچه دار شدم روی آرامشو ندیدم از نوزادی اومد بچه رو برد خونش روز 10 بار اومد خونمون و من واقعا اذیت میشدم به شوهرم میگفتم دعوا راه میداخت که ما اینطوری دوست داریم باشیم . الانم که بچم دو ساله شده دیگه کلا میخواد بالا باشه و باید با گریه بیارمش خونمون . اونا هم شاکی میشن که بچه میخواد پیش ما باشه چرا نمیذاری بمونه؟
بنظر من اصلا نباید بچرو به خونه مادرشوهر عادت داد
نمیدونم چکار کنم واقعا آزار میبینم از این وضع. دیشب داشتن با برادر شوهرم میرفتن رستوران تا حدود ساعت 11 شب میگفتن چرا نمیذاری بچه رو ببریم ؟ گفتم آخه کوچیکه بدون مادر نمیشه جایی بره. باز ناراحت شدن
اشكالش كجاس؟
چه بده الان دیگه بچه حرفتو گوش نمیده
خخخ خب اونجا بهش هیچی نمیگن و هر کاری بخواد میکنه، شما بهش میگی نکن نکن اون بچه هم نمیخواد بیاد پیشت...بچه داداش منم همینطوری بود، دلش نمیخواست بره خونه خودشون.
بچه تو به هیچ وجه بدون خودت پیش کسی نذار والسلام
دختر یا پسر؟ وضع منم همینه،تازه عمه اش هم بیاد میاد میبرش،اگه دختر بود نمیذاشتم، اما شوهرمو می‌فرستم بره دنبالش اونم الکی میگه جیش کرده یا میریم بیرون میارش
اینجوزی بچه دوتربیتی میشه منم شرایطم مث تو بود با مادر شوهرم 5سال همسایه بودیم الان سه سال هس که از هم دوریم ولی باز پسرم مادر شوهرمو دوس داره همش میخاد اونحا باشه
یکاری کن بچت جذبت شه ! عصرا ببرش پارک یا خونه مامانت صبح ها سرو صدا نکن بیدار شه بره اونجا شبام خاموشی بزن بخوابه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
