چجوری تو خانواده شوهر خودمو بگیرم

اینطوری به نظرم تنش ایجاد میشه و ببخشید میگن فلانی مشکل داره افسرده است.من تو جمع های خانواده شوهرم هم میخندم هم صحبت می کنم اما به موقعش.اصلا هم اجازه نمیدم کسی با حرفش بهم توهین کنه اگه هم رفتارش برام جالب نبود یکم میرم تو قیافه بعدم خوب میشم اما دیگه صمیمی نمیشم.کلا من با خانواده شوهرم خیلی صمیمی نمیشم .اما خودم رو هم نمی گیرم.

مامان جاریم به مادرشوهرم گفته فلانی( من ) خیلی باسیاست رفتار می کنه طفلی دختر من چون سیاست نداره به مشکل خورده.حالا مادرشوهرم گفته نه اینطوری نیست و ...اما واقعا چرا همینطوری هست من خیلی با سیاست میرم جلو حتی در جواب پیامک های جاریم چندبار متن رو می خونم که اگه به شوهرش یا مادرشوهرم نشون دادن برام دردسر نشه .کلا نه امار میدم نه خودم رو میگرم ولی اصلا صمیمی نمیشم.

از خانواده شوهر برای خود غول نسازیم. دوست باشیم . صمیمی باشیم. سخت نگیریم

اشتباه محضه از خانوادشون جلوشون بد بگیم.دیگه این کار رو نکن .خودت گلیمت رو از اب بکش بیرون.به شوهرت چکار داری .مردها رو وارد مسائل خانمها نکنید .مردها از گله کردن خانومها مخصوصا از خانوادشون حتی اگه اونا مقصر باشن متنفرن.

ممنونم دوستم

افسردگی ربطی نداره من کلا اینطوریم وقتی میریم خونه مادرشوهرم ولی کسی تا حالا افسرده و دپ رو پشت سرم نگفته میگن چقد خودشو میگیره برامم مهم نیست بزار بگن 

فک کنم نه تواین مورد بلکه توهمه کارات یکم عجولی واینا همه ازعجولیت سرچشمه میگیره یکم تواین مورد کارکن

یکم تمرین کن قبل هرکاری که میخای بکنی تمرین مکث سه‌ثانیه‌ای رو انجام بده ینی قبل هرکاری ازیک‌تاسه تودلت بشمر بعد تصمیم بهانجام اون‌کاربکن عجیب معجزه میکنه این تکنیک من تمرین کردم الآن ریلکستر از گذشته‌ام توزندگیم حتماانجامش بده فایه‌شومیبینی‌موفق‌باشی استارتر

بخدا راست میگی خواهر خانواده شوهر من همشون مار کبری ن ولی شوهرم  فورا میگه حانوادمن