بنیامین دقیقا هشت روز دیگه دوساله میشه همش فکر میکردم نهایتا دوسالگی راه میره اما خوب هنوز راه نیفتاده اما خداروشکر میتونه بایسته اگر دلش بخواد حتی تا ده دقیقه هم میتونه بایسته اما گاهیم دلش نمیخواد و پنج شش ثانیه فقط می ایسته/میاد قدم برداره اما حفت پاهاشو بلند میکنه
در همین حدم راضیم خداروشکر /اما خودش خیلی دلش میخواپ بدو بدو بکنه دلم براش میسوزه که نمیتونه حالا راهم بیفته معلوم نیست چقدر طول میکشخ تعادلش زیاد بشه و بیرونم راه بره /اما توکل بخدا چارهذچیه تازه یه هفتست گاهی منو مامان صدا میزنه کلمه سیتایی داره/ اما کم ازشون استفاده میکنه/ جمله هم گااااهی میگه ذاریم داروهاشو کم میکنیم خیلی نگرانم /خیلی دلواپسم اول هر ماه که یک سیسی از داروش کم میشه تا یه هفته خوابم نمیبره از ترس ///فکر کنم ترس از تشنج تا همیشه باهامون باشه و هیچوقت ولمون نکنه
اوووو چقدر وقتخ که دیگه ممیتونم پست بذارم مامانجی اون پست صفحه قبلیو اشتباهی دیس لایک کردم ببخشید مامانحیه عزیزم خیلی ناراحت شدم اما خداروشکر که مشکلش حاد تر از این نشده/راجب اون آمپولا هم من هشتاشو زدم و چیزی نشد/شاید برای هر بچه ای یجوریه البته تضمیمم دارم وقتی ده تا زدم دیکه نزنم چون ترسیدم/با اینکه خوب بود برای پسرم و تونست بایسته اما ازشون میترسم
