جاریت عجیب خراب شده، شوهرشم که اینطوری دعواش کرده.، شوهرش طلاقش نده، صلوات.
یکم دلم واسه جاریت سوخت، هیچی براش نموند نه شوهر، نه زندگی، نه آبرو. 😒
استاتر این جواب انتظار ما از دیشب نبود
بیا بازم تعریف کن
این خیلی کمه
باید نصفش میکردی
من دم در به شوهرم گفتم نریم محمدرضا یه وقت یه بلایی سرش میاره مامانت ک نمیتونه کاری کنه
بعد شوهرم قبول کرد موندیم همونجا برادرشوهرم یخورده دعوا کرد هی هم وسط دعواش به زنش میگفت بهت میگم بلند شو اماده شو ببرمت خونه بابات پیاده ت کنم جاریمم هی گریه میکرد میگفت خود ز گفت شماره شو بهم بده من نمیخواستم بدم من نگفتم زنگ بزنه و ینا اخر حرفاش برادر شوهرم دست بلند کرد که بزندش شوهرم پرید جلوشو گرفت برادر شوهرم عصبانی شد رو طاقچه ای رو کشید یه تابلو خیلییی گنده وان یکادروش بود افتاد شکست پرید دست زنشو گرفت کشون کشون میخواست ببره دم در
واااااای من چرا دارم اینقدر ذوق میکنم
زنشم هی میگفت ولم کن نمیام و اینا نمیدونم میخواست چیکار کنه فکرکنم میخواست ببره خونه باباش شوهرم برادرشو گرفت و دست جاریمو کشید بیرون ا ز دستش داداششو برد تو حیاط
خببب
اونا ک رفتن بیرون یه ذره همه مون ساکت موندیم بعد جاریم شروع کرد با من دعوا کردن ک چقد بیشعوری چقد نفهمی چرا نمی فمی بهت میگم من نگفتم بهش ک پیام بده خودش پیام داده ربطی به من نداشته و کلی سر و صدا داشت میکرد منم هیچی نگفتم اصلا بر و بر داشتم نگاش میکردمم یهو شوهرم بدو بدو از پله ها اومد بالا داشت میرفت سمت جاریم با عصبانیت ک من گرفتمش وااااینمیدونی چ فوشایی بهش داد فقط من و مادرشوهرم گرفته بودیمش ک در نره بزنه جاریمو ناکار کنه ک شوهرشم سر رسید به جمع ما اضافه شد
چقدر پر رووووو
اوف
جاریمم رفت توی اتاق در و بست بعد از یه ذره فوش کاری ولش کردیم ساکت ک شدیم جاریم از اتاق اومد بیرون با یه صدای اروم گفت من نگفتم پیام بده من نمیدونستم شماره تو میخواد چیکار کنه اگ میدونستم بهش نمیدادم شوهرم محلش نداد دست منو گرفت با ضرب کشید ک بریم بیرون چون خیلی ناراحت شده بود
برادرشوهرم حمله کرد موها زنشو گرفت انداختش رو زمین یه دونه هم همونجور ک افتاده بود یه مشت بهش زد شوهرم باز برگشت برادرشو گرفت منم به شوهرم گفتم شما برید بیرون بسه دیگه زشته همه همسایه ها فهمیدن ازونورم هی برادرشوهر بزرگم زنگ میزد میخواس باباشو بیاره خونه شوهرم جوابشو داد گفت بیارش دیگه ماداریم میریم
واااای آفرین به شوهرت سرزبونش همون مدلیه که من آرزو داشتم شوهرم داشته باشه.شوهر من مثل بچه ها باید حرف زدن یادش بدی یه عااالمه حرف یادش میدم آخرش هم میگه من یادم نمیمونه میشه برام بنویسی رو کاغذ؟😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
