تاحالا همسرتونو....

ديگ بيشتر ميشه😂

نه ديگ الان سكته ميكنن😂

این برا سالگرد ازدواجمون بود😀

😅

اینم برا تولدش☺

بله همسرم عاشق مجموعه كتب كاتوزيان 

امسال ميخاستم كيف چرم بخرم

اومدم ب جا اون براش تين مجموعه رو خريدم

قرار بود بياد پيشم ولي چون وقت نداشت مجبور شد كنار خانواده خودش باشه

منم همه رو گذاشتم تو ي باكس خوشگل تو باكس هم گل پر پر شده رز از گلفروشي خريدم برا كف و رو،،،،،ي باكس گل با جعبه مدل راديو قديمي هم پر از گل  همه رو گذاشتم كارتون  با چند پاكت گز ،،،پست كردم براش

پس فردا صبح هم در حال چت بوديم گفت پست اومده ي جعبه اووورده

ادرس تو روش

ديگه اونجا گفتم تولدت مبارك❤️😍😍😍😍خيلي خوشحال شد

براش وقتی شبا خابه یا حمامه شاخه گل میزارم تو ماشینش با یه نامه بعد صبحا ک داره میره سرکار میبینه کلی ذوق میکنه

اتاق خابو براش با شمع تزیین میکنم روی‌تختو با گل پر و قلبای مقوایی ک خودم درستشون کردم و روشون جمله های عاشقانه نوشتم میچینم تزیین میکنم 

از در میاد معمولا عادت داره با چیزایی ک تودستشه یه عالم وقت بغلم میکنه بوسم میکنه بعد میاد تو پشت در گل میچسبونم به در ک وقتی بغلم کرد میکنم میدم بهش 

عکسای دوره دوستیو عقد و هرچی خاطرات خوش بودو از سقف با ربانای رنگی اویزون میکنم بعد بهش میگم میشه از اون اتاق یه چیزی برام بیاری وای نمیدونین چقد خوشش اومده بود میگفت شامو بیاریم تو این اتاق بخوریم شب اینجا بخابیم اصلا

یه بارم یه کلیپی از عکسای عروسیمون درست کردم با هدیه ها ک ازهم گرفتیم تو این همه سال بعدش گزاشتم تو تلویزیون بهش گفتم من خونه نیستم وقتی اومد درو باز کرد زدم فیلم پلی شدانقد ذوق کرده بود چشاش خیس شده بود 

حمامو براش وانو پر میکنم با گلپر و عطر و چیزایی ک دوس داره 

میرم حمام اب داغو باز میکنم بخار ک گرفت روی اینه و شیشه مینویسم دوست دارم یا جمله های عاشقانه بعد وقتی بخارمیره محو میشه بعد خپدش ک بره باز بخار جمع بشه نوشته ها ظاهرمیشن خیلی چیزای دیگم هست خاستین بازم میگم

میدونی من روم نمیشه خجالت میکشم 😕😕😕

وای کارای شماخیلی جالب بودخیلی خوشم اومد🤗😍😍😍

ازسوهرتتتتت😨

روز تولد خودشو باباش یک روز فاصله هست , عکس بچگیاشو که باباش بغلش کرده بود رو دادم رو کیک زدند , وقتی اوردمش جفتشون شوکه شدهدبودند 😁 

چند تاییش رو انجام دادم من ولی شوهرم اونجور که بگی ذوق نکرده خوشش اومده ولی اونقد نه

آره خیلی.ولی بهترینش این بود ک تو شهر ما یه کافه سنتی خیلی محشر باز کرده بودن خیلی فضای. رمانتیکی داشت خیلیم جای گرونی بود خداییش😃😃

یه روز مونده ب تولدش همه دوستای صمیمیشو همراه با دوستای خودم ک تقریبا ۲۰ نفر بودیم خبر دادم ک فلان ساعت فلان جا باشین خودمم با دوستام زود رفتیم یه جایی کرایه کرده بودیم ک اون قسمتش مال ما بود همه جارو پر از شمع و گل و تم تولد کردیم بعد یه کیک بزرگ ک روش‌عکس دوتامون چاپ شده بود خریده بودم کادو هم واسش گوشی  آ۷ خریده بودم بخاطر اینکه یه بار بد عصبی‌ش کردم زد گوشیشو شکوند خلاصه  هممون ک جمع شدیم ب داداشش گفتم برو بیارش اینجا اونم رفت وقتی اومدن فضارو‌ ک دید یعنی هنگ کرده بود خودش می‌دونه من اهل سوپرایزم ولی در این حد فکرشم‌نمیکرد یادش بخیر اون موقعی دوست بودیم هنوز 

من کلا هرروز‌یه چیز جدید انجام میدم همش البته گلو اینا نیست ارایش جدید مدل موی حدید لباسای ک همسرم دوست داره غذاهای جدید 

همسرم به ظاهر خیلی اهمیت میده خیلی زیاد تشویقم میکنه شاید بخاطراونه ک واکنش نشون میده

اره  خودشم میفهمه لپام سرخ میشه 🙈🙈🙈