خبر مرگ یه همسایمونو شنیدم که خیلی باورشم برام سخته خیلی جوون بود.دو روز قبل سرصبح سرحال و شاد داشت میرفت ماموریت کاری وقتی کارش تموم شد داشت برمیگشت دیشب ماشین زده بهش و سریع تموم کرده.از دیشب همش میترسم
من از صبح خونه تنهام نزدیک خونمون مسجده از صبح صدای قرآن میاد آخرم روضه کلی گریه کردم یکی از هم محلیامون دوشب پیش میاد بره مغازه یه ماشین با سرعت زیاد چپ میکنه میخوره به این بنده خدا اونم فوت میشه خانومش حامله است چقدر از صبح ناراحتم واسه بی فکری یه نفر یه خانواده از هم پاشید
اگر كسي را دوست داري، به او بگو. زيرا قلبها معمولاً با كلماتي كه ناگفته ميمانند، ميشكنند