با خودم لَبِلو (یه نوع برق لب) قایمکی میبردم مدرسه و تو راه برگشت میزدم😂😂😂انگار یه برق لب خیلی کمرنگ چقد تو زیبایی من تاثیر داره با اون مانتو بنفش بادمجونیمون😑😂
من هی مانتو رو تنک میکردم مدیر تو مدرسه مجبور میکرد بشکافم باز میرفتم خونه تنگ میکردم
تو ماشین با گوشی آهنگ میذاشتم خودمم باهاش میخوندم فک میکردم خیلی خوب میخونم یبار بابام بم گف آهنگ بذار ولی خودت باهاش نخون بیچاره چقد تلاش میکرد نگه ها آخرش نشد
یاد سیبیلم افتادم.
وای وقتی بعد هفت سال معلم راهنمایی ام رو دیدم سلام کردم منو نشناخت خودم معرفی کردم گفت وا دختر تو چقدر تغییر کردی
بیچاره حق داشت منو با اون ابروها و سیبیل دیده بود و این صورت واسه اش ناشناخته بود 😂😂😂
یکی از دوستام تو همین سایت میگفت عاشق بقال سرکوچشون بود ظهرا که از مدرسه میومده میرفت دور درخت روبه روی مغازه ی پسره دستشو حلقه میکرد تاب میخورد تا دلبری کنه😅😅😅😅😅😅😅
اب قند درست میکردم موهامو میزدم بالا اب قندو بهش میزدم اینقدر خشک میشد که با پا هم میرفتی تو موهامتکون نمیخورد مدلش
مثلا تافتِ😐
اولین بار که سیبیلامو بند انداختم تا شب گریه کردم و گفتم عروسی نمیام.با چهره ی خودم نا آشنا شدم.ابهتم ریخت
