شوهرم اوايل خيلى تعصب خانواده ش مخصوصا خواهرش رو ميكشيد اون با من بدترين رفتارو ميداشت شوهرم اصلا متوجه نميشد و همش از اون دفاع ميكرد ولى بر عكس واسه رفتاراى خيلى ساده من داد بيداد ميكرد كه چرا به خواهرم بى احترامى كردى!! از طرفى هم خواهرش اصلا باهام گرم نبود و فقط تا وقتى خوب بود كه من ميرفتم سمتش. البته چند بارى هم منو بيرون دعوت كرد بهم محبت كلامى و رفتارى كرد ولى خوب تيكه انداختنا و مسخره كردناشم سر جاش بود و اينكه منم واقعا سعى ميكردم محبتاشو جبران كنم. (اينم بگم من و خواهر شوهرم باهم همسن هستيم و من از يه شهر ديگه اومدم شهر همسرم) يه مدت خيلى همسرم گير ميداد كه ما باهم رابطمون خوب باشه همش ميگفت تحويل نميگيرى خواهرمو... خلاصه به مرور بهش ثابت شد كه خواهرش براش تره هم خرد نميكنه و الان ديگه شوهرم مثل سابق به خواهرش اهميت نميده و تعصبش رو نداره، جاهايى كه بهم كم محلى ميكنه ميفهمه و متوجه ميشه و به قول خودش حتى به خاطر من با خواهرش بحثم كرده! ( نميدونم راست بگه يا نه) كه خواهرشم گفته تقصير زن تو هست كه خيلى مغروره و در نهايت شوهرمم به اين نتيجه رسيده كه ميگه هر جور دوست داريد رابطتون با هم باشه من ديگه كارى ندارم ولى از اينكه ميبينم رابطتون اينطورى هست اذيت ميشم و ناراحتم. ( رابطمون طوريه كه با هم دعوا يا بحثى نكرديم ولى اصلا با هم حرف هم نميزنيم و كارى به كار هم نداريم) حالا دوستان با توجه به اينكه من چندين بار رفتم سمت خواهرش و اون بعدش نيومده و من از تيكه هايى كه بهم ميندازه ناراحتم و اينكه كلا خيلى مغروره ولى از طرفى اگه برم سمتش شوهرم خيلى خوشحال ميشه و به چشمش عزيز ميشم. به نظرتون چكار كنم؟
ميدونم دوباره يه روزى شوهرم باهام دعوا ميكنه كه چرا خواهرم رو محل نميدى ☹️☹️
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
هر طور روح و روان خودت راحته همون کارو بکن . شما برای اینکه شوهرت را خوشحال کنی اینکارو میکنی ولی بعد لز چند وقت براش عادی میشه و وظیفه و دیگه اصلا بد رفتاریهای اونو نمیبینه . شما جلو شوهرت باهاش خوب باش . پشت سرشم حرف نزن به هیچ وجه . مطمئن باش همین اندازه که به تو گفته با خواهرم باش به خواهرشم گفته . شوهرت ادم بدی نیس ولی شمام به خاطر کسی خودتو آزار نده .
شاید امروز نه اما حتما در آینده همه چیز بهتر میشود . توکلم به خداست
دوست داره با هم صميمى باشيم. بگيم بخنديم بيرون بريم. ببين حق داره ها منم اگه مثلا رابطه ش با خواهرم سرد باشه خيلى حالم ميگيره. ميگن مردا يكى از بهترين لذت هاى زندگيشون اينه كه زنشونو خانوادشون كنار هم باشن و خوب و شاد باشن منم ميگم ما كه هفته ايى دو سه ساعت بيشتر باهم نيستيم خوب چرا همچين لذتى رو ازش بگيرم. ولى خوب از طرفى هم زور داره برم طرف خواهرش. بخدا من ممكنه صميمى نباشم ولى بى احترامى هم نميكنم ولى اون واقعا بعضى وقتا بى احترامى ميكنه. روشو ميكنه اونور و از سر اجبار باهام دست ميده. وقتى اونجاييم همش با داداشش صحبت ميكنه و انگار من وجود ندارم...